اسوه های هدایت

 

 

چرا در اسلام، ارزش عمل به نيّت آن است؟

چرا در اسلام، ارزش عمل به نيّت آن است و قبولى عمل به قصد قربت و اخلاص وابسته است؟

در كارهاى دنيوى نيز ارزش كارها، به نيّت آنها بستگى دارد. به اين مثال‏ها توجّه كنيد:
جرّاح و چاقوكش هر دو شكم پاره مى‏كنند، امّا كار جراح، خدمت است و كار چاقوكش جنايت.
همين جرّاح مى‏تواند براى پول كار كند و مى‏تواند براى نجات يك انسان كار كند، هر كدام از اين هدف‏ها نيز ارزش مخصوص به خود دارد.
مثالى ديگر:
يك ليوان آب را به سه نفر عرضه مى‏ كنيم؛ يكى نمى‏ خورد، چون ميل ندارد، ديگرى نمى‏خورد چون قهر كرده است، سومى نمى‏خورد و مى‏گويد: نفر چهارم از من تشنه‏تر است، آب را به او بدهيد! اين سه نفر، در ننوشيدن آب يكسانند ولى به خاطر آن كه هدف‏هاى آنها متفاوت است، ارزش كارشان نيز تفاوت دارد.
در اسكناس‏ها نخى است كه نشانه اصالت اسكناس و وسيله جدايى اسكناس اصلى از قلابى است، در عبادات نيز بايد ريسمانى محكم ميان بنده و خدا باشد كه همان قصد قربت و اخلاص است. اگر آن نخ نباشد يا پاره شود، رابطه انسان با خدا قطع و عمل مقبول نيست.

كتاب تمثيلات (تأليف حجة الاسلام والمسلمين قرائتي)

 
اينكه خداوند فقط كار افراد با تقوى را مى ‏پذيرد، سبب دل سردى نیست؟

اينكه خداوند فقط كار افراد با تقوى را مى ‏پذيرد، سبب دل سردى و يأس افراد عادّى يا گناهكار نمى ‏شود؟

اولاً اينكه قرآن مى ‏فرمايد: «إنّما يَتقبّل اللّه من المتّقين»(سوره مائده، آيه 27)، تقوا درجاتى دارد. به همين دليل، كلمه (أتقى‏) يعنى با تقواتر، در قرآن آمده است: «انّ أكرمكم عند اللّه أتقاكم»( سوره حجرات، آيه 13.) و اكثر افراد عادّى و خلافكار هم مرحله‏اى از تقوى را دارا مى‏ باشند و گرنه هيچ كار خيرى انجام نمى‏دادند و از هيچ گناهى دست برنمى ‏داشتند.
ثانياً اگر گفتند دولت فقط فارغ التحصيلان دانشگاه را مى ‏پذيرد، مراد آن است كه شرط استخدام رسمى، فارغ التحصيل دانشگاه بودن است، نه اينكه ديگران حقّ هيچ گونه كارى ندارند و يا اگر كارى انجام دهند، پاداششان ضايع مى ‏شود.
ثالثاً پذيرش عمل نيز درجاتى دارد: قبول عادّى، قبول شايسته، «بقبول حسن»( سوره آل‏عمران، آيه 37) و قبول برتر كه در دعا مى ‏خوانيم: «و تقبّل باحسن قبولك»(دعاى وداع ماه رمضان.) بنابراين، هركس به مقدار تقوايى كه دارد كارش قبول مى‏شود.
به همين دليل پاداش‏هاى قرآن نسبت به افراد و كارها و شرايط، متفاوت است؛
بعضى كارها پاداش دو برابر دارد: «ضِعفَين»(سوره بقره، آيه 265)
بعضى كارها پاداش چند برابر دارد: «أضعافاً»(سوره بقره، آيه 245)
بعضى كارها پاداش ده برابر دارد: «فله عَشرُ أمثالها»(سوره انعام، آيه 160)
بعضى كارها پاداش هفتصد برابر دارد: «كمَثل حبَّة أنبَتَت سَبع سَنابِل فى كلّ سُنبلَةٍ مِأةُ حَبّة»(سوره بقره، آيه 261)
بعضى كارها پاداشى دارد كه هيچ كس، جز خدا آن را نمى‏داند: «فلا تعلم نفس ما اخفى لهم»(سوره سجده، آيه 17)
و اين تفاوت‏ها بر اساس تفاوت نيّت و نوع كار است.

كتاب تمثيلات (تأليف حجة الاسلام والمسلمين قرائتي)

 
امر به معروف و نهى از منكر، وظيفه همه مسلمانان است؟

امر به معروف و نهى از منكر، وظيفه همه مسلمانان است يا گروهى خاص؟

برای ماشينى كه در مسير يك طرفه بر خلاف همه رانندگى مى‏كند، دو نوع برخورد لازم است: يكى آنكه تمام رانندگان با بوق و چراغ مخالفت خود را با كار او اعلام كنند، دوم آنكه پليس، راننده را جريمه كند.
قرآن نيز هم تمام مسلمانان را به امر به معروف و نهى از منكر سفارش كرده و فرموده است: «كُنتم خَيرَ اُمّة اُخرِجَت للنّاس تَأمرون بِالمَعروف و تَنهَون عن المنكر»(سوره آل‏عمران، آيه 110) شما بهترين امّتى هستيد كه جلوه كرده‏ايد به شرط آنكه امر به معروف و نهى از منكر كنيد.
و در جاى ديگر مى‏فرمايد: از ميان شما مسلمين گروهى ويژه بايد مسئول امر به معروف و نهى از منكر شوند. «ولتكن منكم اُمّة يَدعون الى الخير و يأمرون بالمعروف و يَنهون عن المنكر»(سوره آل‏عمران، آيه 104.)

كتاب تمثيلات (تأليف حجة الاسلام والمسلمين قرائتي)

 
آيا هر مسلمانى، مؤمن است؟

آيا هر مسلمانى، مؤمن است يا آنكه ميان اسلام و ايمان تفاوت است؟

در قرآن، يكجا مى‏ خوانيم كه مردم وارد دين مى‏ شوند: «يدخلون فى دين اللّه افواجا»( سوره نصر، آيه 2) و در جاى ديگر به كسانى كه شعار ديندارى مى‏دادند گفته مى ‏شود: هنوز ايمان وارد دلهاى شما نشده است: «ولمّا يدخل الايمان فى قلوبكم»(سوره حجرات، آيه 14) يعنى دين بايد وارد مردم شود.
آرى، ديندارى مراحلى دارد: مرحله گرم شدن، مرحله داغ شدن و مرحله پخته شدن. هر گرم و داغى، سرد مى‏شود ولى هيچ پخته‏اى خام نمى‏ شود.
ورود مردم در دين آسان است؛ هركس بگويد: «أشهد ان لا اله الاّ اللّه و أشهد انّ محمّداً رسول اللّه»، مسلمان است. اين مرحله گرم شدن است. امّا بالاتر از گرم شدن، داغ شدن است. اصحاب پيامبر با احساس و هيجان داغى به جبهه‏ها مى‏رفتند و حاضر بودند در كنار پيامبر جان فشانى كنند. ولى قرآن به آنها مى‏ گويد اگر دين داريد، خمس غنائم جنگى را بدهيد: «واعلموا انّما غَنمتُم من شى‏ءٍ فانّ لِلّه خُمُسَه و للرّسول... انْ كنتم آمنتم باللّه»(سوره انفال، آيه 41.)
آرى، كسانى كه شهادتين مى ‏گويند و حتى در جبهه‏ها كنار پيامبر مى‏ جنگند، ممكن است در مسايل مالى آسيب‏پذير باشند كه قرآن مى‏فرمايد: در كنار شهادتين و جبهه و نماز، حق خدا و رسول و فقرا را نيز بپردازيد. در اين مرحله است كه ايمان وارد قلب مى‏ شود. قرآن فقط به گروه خاصّى مى‏ فرمايد: «اولئك هُم المؤمنونَ حقّاً»(سوره انفال، آيه 4.) مؤمنون واقعى گروه خاصّى هستند، ولى نسبت به گروهى كه منافقانه اظهار ايمان دارند، مى ‏فرمايد: اينها مؤمن واقعى نيستند: «و مِن النّاس مَن يقول آمنّا بِاللّه و باليوم الآخر و هم بمؤمنين»(سوره بقره، آيه 8 )

كتاب تمثيلات (تأليف حجة الاسلام والمسلمين قرائتي)

 
چگونه مى ‏توانيم حقايق را آن گونه كه هست، ببينيم؟

چگونه مى ‏توانيم حقايق را آن گونه كه هست، ببينيم؟

قرآن مى‏ فرمايد: «اتّقوا اللّه و يعلّمكم اللّه»( سوره بقره، آيه 282.) از خداوند پروا كنيد تا خداوند، حقيقت را به شما بياموزد.
تقوى به معناى دورى از انواع بدى‏ها و زشتى‏هاست. آرى، افراد آلوده از درك بسيارى حقايق محرومند.
كسى كه تعصّب قومى، حزبى، نژادى و... دارد، حق را آنگونه كه هست نمى ‏فهمد، مثل كسيكه عينك سرخ گذاشته و همه چيز را سرخ مى‏بيند و شلغم را لبو مى‏پندارد و اگر عينك سبز بگذارد، كاه را علف مى‏بيند.
اگر آيينه را صيقل دهيم، عكس را درست نشان مى‏دهد. آئينه دل نيز بايد صيقلى باشد تا معارف را درك كند. دل‏هاى كينه دار مثل ظرف‏هاى آلوده است كه اگر آب تميز هم در آن ريخته شود، آلوده مى‏شود.
گناه غبارى است كه نمى‏گذارد انسان واقع بين باشد.

كتاب تمثيلات (تأليف حجة الاسلام والمسلمين قرائتي)

 
<< شروع < قبلی 11 12 13 بعدی > انتها >>

صفحه 12 از 13
 

قرآن آنلاين

آمار بازديدکنندگان

mod_vvisit_counterامروز95
mod_vvisit_counterاین ماه10738
mod_vvisit_counterکل بازدیدها1107721