اسلام به كيفيّت بيشتر توجّه دارد يا به كمّيت؟
در مواردى اسلام به كميّت توجه دارد، نظير تعداد نفراتى كه در نماز جماعت حاضر مىشوند كه هر جماعتى نفراتش بيشتر باشد، ثوابش بيشتر است. در مواردى به كيفيّت توجّه دارد، نظير انفاق به محرومان كه مقدارش مهم نيست، بلكه اخلاص در آن مهم است. «و يُطعمون الطّعام عَلى حُبّه» مقدار غذايى كه اهلبيت به يتيم، مسكين و اسير دادند زياد نبود، امّا خالصانه بود. گاهى هم كيفيّت مطرح است و هم كمّيت. مثلاً قرآن درباره ذكر خدا، هم مىفرمايد: «اُذكروا اللّه ذكراً كثيرا»(سوره احزاب، آيه 41.) خدا را بسيار ياد كنيد و هم مىفرمايد: «فى صلوتهم خاشعون» مؤمنان در نمازشان خشوع دارند.
كتاب تمثيلات (تأليف حجة الاسلام والمسلمين قرائتي)
نسبت به افراد كافر و فاسق، چگونه بنگريم؟
در حديث مى خوانيم: هر كس خودش را بهتر از ديگران بداند، مستكبر است. «مَن ذهب انّ له على الآخر فضلاً فهو من المستكبرين»(بحار، ج70، ص226.) آرى، چون عاقبت افراد را نمىدانيم، نبايد قضاوت عجولانه كنيم. چه بسا افراد فاسق كه مؤمن و افراد مؤمنى كه بد عاقبت مىشوند. امام صادق عليه السلام در بيان حديث فوق فرمود: ساحرانى كه در تمام عمر منحرف بودند، با ديدن معجزه موسى عليه السلام، در يك لحظه ايمان آوردند و تمام تهديدات فرعون را ناچيز و ناديده گرفتند. شيطان با شش هزار سال عبادت منحرف شد، ولى حُرّ و زُهير در كربلا سعادتمند شدند. بنابراين كسانى كه در راه هستند، نبايد مغرور شوند، زيرا ممكن است از راه خارج شوند.
چرا خدا به ستمگران و گنهكاران مهلت مى دهد؟
سازمان آب و برق، به تمام منازل آب و برق مىرساند، اين صاحبان منازلند كه مى توانند از اين آب و برق استفاده صحيح كنند يا نادرست. خداوند انسان را آزاد و مختار آفريد و همه گونه امكان رشد را در اختيار او گذاشت، اگر انسان با علم و آگاهى راه بدى را انتخاب كرد، مقصّر خود اوست. امّا چرا خداوند جلوى چنين انسانهايى را نمى گيرد، زيرا: اگر همين كه انسان بناى ناسزا و دروغ گفتن داشت، خداوند او را لال كند و همين كه بناى سيلى زدن به مظلوم داشت، دست او فلج شود، همين كه بناى نگاه بد داشت چشمش كور شود و... آيا اين انسان كه از روى ناچارى خلاف نكرده، قابل ستايش است؟ ارزش انسان زمانى است كه با اختيار خودش، آزادانه و آگاهانه كارى را انجام دهد و يا از خلافى دست بردارد. اگر دست انسانى را با طناب بستند و از جيب او پول درآوردند و خرج كردند، نمىتوان گفت آن دست بسته، مرد سخاوتمندى است و اگر مرد نابينايى، به نامحرم نگاه نكرد، نمى گويند چه انسان پاكى. آرى، خداوند مى خواهد انسانها آزاد باشند تا خود راه خير و خوبى يا راه شرّ و بدى را انتخاب نمايند و عمل كنند.
ياد خدا در همه كارها، به چه معناست و اين همه سفارش به آن براى چيست؟
در حديث مى خوانيم: براى هركارى «بسم اللّه» بگوييد، حتى سر سفره اگر نوع غذا را تغيير داديد «بسم اللّه» را تجديد كنيد.( بحار، ج63، ص421.) اگر شما به يك كارخانه توجه كنيد، به تمام كالاها و توليدات خود، آرم و نشانه خود را مىزند. مثلاً يك كارخانه چينى سازى، به همه ظرفهاى كوچك و بزرگ، حتّى كارتون و كاميونى كه مربوط به حمل و نقل است، نام و آرم خود را مىزند. پرچم هر كشورى، هم روى ميز مديران آن كشور است، هم بالاى ساختمان ادارات و هم روى كشتى هايى كه از آن كشور به اطراف دنيا مىروند. انسان خداپرست نيز تمام كارهايش، نام و آرام خدايى دارد؛ چه كوچك وچه بزرگ. حضرت ابراهيمعليه السلام مىگويد: نمازم، عباداتم، زنده بودنم و مرگم براى پروردگار جهانيان است. «انّ صلاتى و نُسكى و مَحياىَ و مَماتى لِلّه رَبّ العالَمين»(سوره انعام، آيه 162.) قرآن به پيامبرصلى الله عليه وآله مىفرمايد: هم در آغاز كار، ياد پروردگارت باش: «اِقرأ بِاسمِ ربِّك»(سوره علق، آيه 1.) و هم پس از فراغت، كارى ديگر شروع كن كه در راه رضاى پروردگارت باشد، «فاذا فَرَغتَ فَانصَب و الى ربِّكَ فَارغَب»(سوره انشراح، آيه 7 - 8 .)
چه گناهانى را خدا نمى بخشد؟
چرا روايات مى خوانيم: «اِتّقوا المُحقّرات من الذّنوب فانّها لاتغفر( وسائل، ج 15، ص310.)، از گناهان كوچك پرهيز كنيد كه بخشيده نمى شود. شايد به اين دليل كه در گناهان كوچك، انسان احساس شرمندگى نمى كند و لذا به فكر توبه هم نمىافتد، بلكه جسارت و جرأت او بر تكرار آن زياد و زمينهاى براى بخشش فراهم نمىشود. اگر كسى كه مقدار كمى بدهى دارد، به طلبكار بگويد: تو كه از من طلبى ندارى، مقدارى كه مىخواهى ارزشى ندارد، او طلب خود را نمى بخشد، ولى اگر مبلغ بيشترى بدهكار باشد و نزد طلبكار آيد و عذرخواهى كند، طلبكار يا به او مهلت مىدهد و يا او را مى بخشد. آرى، طلبكار، مقدار كم را با جسارت نمى بخشد، ولى مقدار زياد را ممكن است با عذرخواهى ببخشد.
ويژه نامه ماه رمضان
مجیب | جهرم | مدرسه علميه زمانيه | مرکز جامع پاسخگویی به مسائل شرعی و اعتقادی حق نشر محفوظ است