آيا در قرآن، دليلى براى شركت در راهپيمايى و تظاهرات داريم؟
خداوند در قرآن مى فرمايد: «ولايَطؤون مَوطئاً يَغيظُ الكفّار... الاّ كُتب لهم به عَملٌ صالح»(سوره توبه، آيه 120) هيچ حركت دسته جمعى كه كفّار را عصبانى كند، صورت نمى گيرد مگر اين كه براى آن، پاداش عمل صالح ثبت مىشود. آرى، راهپيمايى هايى كه دشمنان اسلام و مسلمين را عصبانى كند، عمل صالح است. اين راهپيمايى ها (بخصوص آنگاه كه از طريق وسايل ارتباطى و ماهوارهها منعكس مى شود) اگر براى اهداف مقدسى صورت گيرد، نوعى حضور در صحنه، عبادت دسته جمعى و امر به معروف و نهى از منكر عملى و عامل تقويت روحيّه مردم و تهديد دشمن است.
كتاب تمثيلات (تأليف حجة الاسلام والمسلمين قرائتي)
مراد از سنّتهاى الهى در قرآن چيست؟
مجلس شوراى اسلامى دو رقم قانون وضع مىكند: قانونى براى اداره خود مثل آن كه هيئت رئيسه و رئيس مجلس چگونه انتخاب شود، تعداد كميسيونها و تعداد نفرات هر كميسيون، مقدار حقوق، مقدار تعطيلات، شرايط مجلس علنى و غير علنى، رأى مخفى و رأى غير مخفى، شرايط استيضاح وزير و... چگونه باشد كه اينها قوانينى است كه مجلس براى خودش مى گذارد. نوع دوم قوانينى است كه مجلس براى مردم و دولت وضع مىكند. خداوند (جل شأنه) نيز قوانين و برنامههايى را براى خود معيّن كرده و قوانينى را براى مردم، كه از طريق انبيا اعلام كرده است. به قوانينى كه خدواند براى خودش تعيين كرده است، سنّت الهى «سنّة اللّه»(سوره احزاب، آيه 138.) مىگويند. مثلاً: قانون هدايت: «اِنّ علينا لَلهُدى»(سوره ليل، آيه 12.) قانون حسابرسى: «انّ علينا حسابهم»(سوره غاشيه، آيه 21.) قانون رزق رسانى: «على اللّه رزقها»( سوره هود، آيه 6.) قانون حمايت: «انّا لَنَنصر رُسلنا»(سوره غافر، آيه 51 .) قانون رحمت: «كَتب ربّكم على نفسه الرّحمة»(سوره انعام، آيه 54 .) امّا به قوانينى كه براى مردم تعيين كرده است، احكام و تكاليف شرعيّه گفته مى شود.
چرا گنهكاران، از قرآن بهره نمى گيرند؟
اگر در استخر آبى، لاشه مردارى بيفتد، هر چه در آن استخر، آب وارد شود يا باران ببارد، بوى بد آن بيشتر مى شود. قرآن، مايه رحمت است، امّا در دلِ ناپاكِ كافران كه وارد مىشود، مايه خسارت آنان مىگردد. «ولايزيد الظّالمين الاّ خساراً»( سوره اسراء، آيه 82 .) زيرا لجاجت در قلب انسان، مثل مردار در استخر است. هر آيهاى كه نازل مىشود، افراد لجوج در برابر آن جبهه گرفته و از راه حق بيشتر منحرف مىشوند و اين بالاترين خسارت براى انسان است.
قرآن، ميزان كمك به ديگران را چه مقدار مى داند؟
قرآن مى فرمايد: «ما أنفقتُم من شىء فهو يُخلِفُه»(سوره سبأآيه 39.) يعنى هرچيزى را انفاق كنيد پاداش دارد؛ چه كم باشد چه زياد. كمك ناچيز هم مىتواند در جاى خود نقش داشته باشد، گاهى يك برگ زرد در يك حوض آب كشتى چندين مورچه مىشود. علاوه بر آنكه گاهى كمكِ اندك مورد نياز است و بيش از آن لزومى ندارد، چنانكه براى تلفن عمومى پول خرد نياز است و اسكناس قيمتى نقشى ندارد. اگر خراشى به پوست دست وارد شود يك قطعه پارچه نازك كارساز است و لحاف و پتو نقشى ندارد. سوزنِ بسيار نازكِ آمپول، موادّى را به بدن بيمار منتقل و او را نجات مىدهد، در حالى كه تيرآهن ساختمانى اين نقش را ندارد. در حديث مىخوانيم: هيچ كار خوبى را كوچك نشمريد، شايد همان شما را نجات داد و هيچ گناهى را سبك نشمريد، شايد همان سبب سقوط شما شد، چنانكه فرو رفتن ميخ يا سوزن به توپى، كلّ بازى فوتبال را بهم مىزند و پوست خيارى مىتواند پهلوان وزنهبردارى را چنان سرنگون كند كه نخاع او قطع و خانه نشين شود.
چرا قرآن، غيبتِ ديگران را به خوردن گوشت برادر مرده تشبيه كرده است؟
دلائل متعدّدى براى اين تشبيه قرآن بيان شده است: «أيُحِبُّ أحدكم أن يأكل لحم أخيه مَيتاً»(سوره حجرات، آيه 12.) 1- مُرده، روح ندارد تا از خود دفاع كند و شخصى هم كه مورد غيبت قرار مىگيرد، حضور ندارد تا از خود دفاع كند. 2- غيبت، ريختن آبرو است و آبرو كه رفت، قابل جبران نيست. همانگونه كه گوشت مرده، اگر كنده شود، قابل جبران نيست. اگر مالى گم شود، قابل جبران است امّا آبرو كه رفت، ديگر جبرانش شبيه محال است و تفاوتى هم نمىكند كه به قصد جدّى باشد يا از روى شوخى و مزاح، زيرا در هر دو صورت، آبروى طرف مى ريزد. 3- گوشت به تدريج رشد مىكند ولى يكباره خورده مىشود، آبرو هم به تدريج پيدا مىشود ولى غيبت كننده يك مرتبه آن را مى ريزد. انسان سالها زحمت كشيده تا وجهه و آبرويى كسب كرده است و شما با غيبت كردن، نتيجه زحمات او را نابود مى كنيد.
ويژه نامه ماه رمضان
مجیب | جهرم | مدرسه علميه زمانيه | مرکز جامع پاسخگویی به مسائل شرعی و اعتقادی حق نشر محفوظ است