فلسفه قيام امام حسين (ع)

O بخش اول : دعوت كوفيان
88 - بازتاب خبر مرگ معاويه در كوفه
خبر مرگ معاويه در شهر كوفه منتشر گرديد، كوفيان به محض اطلاع از اين خبر و اين كه امام حسين عليه السلام و عبدالله بن زبير بار بيعت با يزيد نرفته اند و در مكه پناهنده شده اند، در خانه شخصى به نام سليمان بن صرد خزاعى جمع شدند، خداوند را شكر مى نمودند از اين كه سرانجام معاويه هلاك گرديد، در اين حال سليمان برخاست و سخنرانى كرد كه : اى شيعيان ! بدانيد كه معاويه ستمگر به هلاكت رسيده و يزيد شراب خوار به جاى او بر تخت سلطنت نشسته است ، امام حسين عليه السلام در چنين شرايطى از بيعت با يزيد سر باز زده و به سمت مكه شتافته است .
شما شيعيان او و پيش از اين جزو شيعيان پدر بزرگوار او بوديد، اينك اگر در خود اين را مى بينيد كه مى توانيد ياور او باشيد و با دشمنان جهاد كنيد، پس نامه اى بنويسيد و او را دعوت نماييد؛ اما اگر مى ترسيد و مى دانيد كه نمى توانيد او را يارى كنيد و از او پيروى نماييد، پس فريبش ندهيد و او را در مهلكه نياندازيد.
آن ها گفتند: اگر امام به سوى كوفه بيايد، ما همگى به دست ارادت و بندگى با او بيعت خواهيم كدر و در يارى او جهاد با دشمنانش جانفشانى ها خواهيم كرد.
|
ادامه مطلب...
|
|
امام حسين (ع) جهاد و شهادت |
آگاهى و اشتياق امام حسين (ع) به جهاد و شهادت

129 - علم شهادت در كودكى
ابن طاووس از حذيفه روايت كرده است كه :
امام حسين عليه السلام كودك بودند كه مى فرمودند: به خداوند سوگند، كه گردنكشان اموى براى ريختن خون من جمع مى شوند و سر كرده آنان عمر بن سعد است !
من به او گفتم : آيا اين خبر را پيامبر به تو داده است ؟
حضرت فرمودند: نه
حذيفه مى گويد: من نزد پيامبر رفتم و سخن امام حسين (ع) را خدمت پيامبر گفتم ، پيامبر فرمودند: علم حسين ، علم من است .
|
ادامه مطلب...
|
چرا نهضت حسينى جاودانه شد |
رمز جاودانگى نهضت حسينى

153 - جاودانگى نهضت امام حسين (ع)
در تاريخ انسانيت حوادث تلخ و شيرين و غم انگيز و فرح زا بمانند امواج كوچك و بزرگ در اجتماعات انسانى به وجود آمده . اين حوادث در آغاز چنان پر ضربان و خيره كننده بوده كه دنيا يا يك اجتماع را به خود متوجه ساخته و موقتا تمام زندگى روزانه مردم را تحت الشعاع قرار داده و نقل مجالس گرديده است .
و لكن هر مقدار از زمان حادثه مى گذرد بمانند همان امواج دور شونده از مركز رو به ضعف گذاشته و ماهيت اوليه را از دست داده و رو به فراموشى مى نهند و پس از مدتى چنان از نظرها محو مى شوند كه گويا از اول نبوده و يا به زحمت در ياد و خاطر انسان ها تداعى مى شوند.
اين يك خاصيت عمومى براى همه حوادث تاريخ است ، ولى در ميان آن همه حوادث ؛ ندرتا حادثه هايى به چشم مى خورد كه كاملا يك حالت استثنايى دارند و گذشت زمان آن را كهنه و بى رنگ نمى سازد.
|
ادامه مطلب...
|
ويژگى پيام و شعارهاى نهضت حسينى

177 - پيام فورى عاشورا
به نظر من امروز اين پيام عاشورا از ديگر درس ها و پيام هاى عاشورا براى ما فورى تر است ما بايد بفهميم چه بلايى بر سر آن جامعه آمده كه سر حسين بن على عليه السلام آقازاده اول دنياى اسلام و پسر خليفه مسلمين على بن ابيطالب عليه السلام ، در همان شهرى كه پدر او بر مسند خلافت مى نشسته است گردانده شد و آب از آب هم تكان نخورد. بايد ببينيم چگونه از همان شهر افرادى آمدند به كربلا و او و اصحابش را با لب تشنه به شهادت رساندند و حرم اميرالمؤ منين را به اسارت گرفتند حرف در اين زمينه زياد است . من در پاسخ به اين سؤ ال يك آيه قرآن را مطرح مى كنم . قرآن جواب ما را داده است . قرآن درد و بيمارى را به مسلمين معرفى مى كند. آن آيه اين است كه مى فرمايد فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلوه واتبعوا الشهوات فسوف يلقون غيا. دو عامل ، عوامل اصلى اين گمراهى و انحراف عمومى است : يكى دور شدن از ذكر خدا كه مظهر آن صلوه و نماز است . يعنى فراموش كردن خدا و معنويت و جداكردن حساب معنويت از زندگى و فراموش كردن توجه و ذكر و دعا و توسل و طلب توفيق از خداى متعال و توكل بر خدا، و كنار گذاشتن محاسبات خدايى از زندگى ، و عامل دوم )اتبعوا الشهوات ( است يعنى دنبال شهوترانى ها و هوس ها و در يك جمله دنياطلبى رفتن و به فكر جمع آورى ثروت و مال بودن و التذاذ و به دام شهوت دنيا افتادن واصل دانستن اينها و فراموشى آرمان ها.
اين درد اساسى و بزرگ است و ما هم ممكن است به اين درد دچار بشويم .
|
ادامه مطلب...
|
نهضت امام حسين (ع) احياگر اسلام |
نهضت امام حسين (ع) احياگر اسلام

187 - اسلام به صورت سلطنت درآمده بود
خطرى كه معاويه و يزيد بر اسلام داشتند اين نبود كه غضب خلافت كردند، اين يك خطر كمتر از آن بود. خطرى كه اينها داشتند اين بود كه اسلام را به صورت سلطنت در مى خواستند بياورند، مى خواستند معنويت را به صورت طاغوت در آوردند، به اسم اينكه ما خليفه رسول الله هستيم اسلام را منقلب كنند به يك رژيم طاغوتى اين مهم بود آنقدرى كه اين دو نفر ضرر به اسلام مى خواستند بزنند يا زدند جلوتريها آنطور نزدند. اينها اصل اساس اسلام را وارونه مى خواستند بكنند. سلطنت بود، شرب خمر بود، قمار بود در مجالسشان ، خليفه رسول الله و در مجلس شرب خمر! و در مجلس قمار؟! و باز خليفه رسول الله نماز هم مى رود جماعت مى خواند. اين خطر از براى اسلام خطر بزرگ بود. اين خطر را سيدالشهداء رفع كرد. قضيه ، قضيه خلافت فقط نبود، قيام سيدالشهداء عليه السلام قيام بر ضد سلطنت طاغوتى بود؛ آن سلطنت طاغوتى كه اسلام را مى خواست به آن رنگ درآورد كه اگر توفيق پيدا مى كردند، اسلام يك چيز ديگر مى شد، اسلام مى شد مثل رژيم دوهزار پانصد ساله سلطنت . اسلامى كه آمده بود و مى خواست رژيم سلطنتى را و امثال اين رژيم ها را به هم بزند و يك سلطنت الهى در دنيا ايجاد كند مى خواست طاغوت را بشكند و الله را جاى آن بنشاند، اينها مى خواستند كه الله را بردارند، طاغوت را جايش بنشانند، همان مسائل جاهليت و همان مسائل سابق . شكست نبود كشته شدن سيدالشهداء عليه السلام چون قيام لله بود قيام لله شكست ندارد.
|
ادامه مطلب...
|
|
|
|
<< شروع < قبلی 1 2 3 4 5 6 بعدی > انتها >>
|
صفحه 2 از 6 |