با همسران و فرزندانى كه هم فكر ما نيستند، چگونه برخورد كنيم؟
هنگامی كه پيامبرصلى الله عليه وآله از مكّه به مدينه هجرت كرد، مسلمانان مكّه نيز هجرت كردند، امّا بعضى مسلمانان با مخالفت همسر و فرزند خود مواجه شدند. آيه نازل شد كه بعضى همسران و فرزندان شما دشمن شما هستند، از آنان دورى كنيد. بعضى مسلمانان مهاجر تصميم گرفتند كه حتى اگر همسر و فرزندشان توبه كردند و هجرت كردند، آنان را نپذيرند. آيه در ادامه مى فرمايد: اگر شما مخالفتهاى گذشته آنان را ناديده بگيريد و از آنان درگذريد، براى شما بهتر است و خداوند نيز شما را خواهد بخشيد. «يا ايّها الّذين آمنوا اِنّ من أزواجكم و اولادكم عدوّاً لكم فاحذَروهم و اِنْ تَعفوا و تَصفحوا و تَغفروا فانّ اللّه غفورٌ رحيم»(سوره تغابن، آيه 14.)
كتاب تمثيلات (تأليف حجة الاسلام والمسلمين قرائتي)
چه كنيم تا روح ما بزرگ و ظرفيّت ما زياد شود؟
حضرت على عليه السلام به همام مىفرمايد: «عَظُمَ الخالِقُ فى أنفسِهم و صَغُر ما دون ذلك»(نهج البلاغه، خطبه193.) يعنى چون خداوند در روح آنها عظمت دارد، غير خدا هرچه باشد كوچك جلوه مىكند. تا وقتى روى زمين هستيم، يك هكتار زمين براى ما بزرگ است، امّا اگر سوار هواپيما شديم هرچه هواپيما بالاتر برود، اين قطعه زمين براى ما كوچكتر مى شود. اگر توجهى به پولهاى موجود در بانك بكنيم، سرمايه خود را ناچيز خواهيم ديد. اگر به تسبيح گفتن همه موجودات توجه داشته باشيم، گفتن چند «سبحان اللّه» را چيزى نمىدانيم. اگر به كتابخانه هاى بزرگ و مهم دنيا نگاه كنيم، مطالعه چند كتاب ما را مغرور نخواهد كرد. وقتى به امام سجادعليه السلام گفتند: چرا اينقدر عبادت مىكنى؟ فرمود: عبادت من كجا و عبادت علىّ بن ابيطالب كجا! خداوند در قرآن به پيامبرش مىگويد: يادى از سختىهاى انبياى گذشته كن تا سختىها براى تو آسان و سبك شود. آرى، اگر به پشت سر نگاه كنيم و راه رفته را ببينيم مغرور مى شويم، بايد به راه نرفته نظر دوخت تا به فكر رفتن بيفتيم.
آيا انسان آزاد است يا مجبور؟ مرز آزادى تا كجاست؟
خداوند، انسان را آزاد آفريده است و به او اختيار داده تا كارهايش را انتخاب كند. گرچه بعضى گفتهاند: انسان در كارهايش مجبور است و گمان مىكند كه آزاد است، امّا دلايل بسيارى بر اختيار انسان وجود دارد كه به برخى از آنها اشاره مىكنيم: الف) هر انسانى در كارهاى خود گاهى دچار ترديد و شك مىشود كه آيا انجام دهد يا ندهد؟ همين شك، دليل بر آزادى اوست كه مىتواند كارى را انجام دهد و مىتواند انجام ندهد. ب) گاهى انسانها به كار يكديگر انتقاد دارند. انتقاد نيز دليل آن است كه كسى كه كار را انجام داده، مىتوانسته انجام ندهد. ج) هر انسانى در عمر خود بارها از گفتار و رفتار خود پشيمان شده است و همين پشيمانى دليل آن است كه مىتوانسته انجام ندهد و لذا با خود مىگويد: اى كاش انجام نمىدادم! د) همه مردم فرزندان خود را تربيت مىكنند و يا به معلّم و مربّى مىسپارند و اين دليل آن است كه فرزند انسان مىتواند مسير كج را رها و به راه حق برود. بنابراين شك، انتقاد، پشيمانى و تربيت، دليل آزدى انسان است. علاوه بر آنكه آزادى خواسته تمام انسانها بلكه حيوانات است. شما اگر گربهاى را در قفس كنيد، هر نوع غذا براى او در قفس قرار دهيد، باز ناراحت است و ترجيح مىدهد در كوچه و خيابان سادهترين غذا را بخورد امّا در قفس نباشد. در بهشت نيز اگر آزادى نباشد، مؤمن رنج مىبرد و لذا مؤمنان هنكامى كه وارد بهشت مىشوند، خدا را به خاطر آزادى در بهشت سپاس مىگويند: «ألحمدُ لِلّه الّذى نَتبَوّء من الجنّة حيث نشاء»(سوره زمر، آيه 74.) با اين همه، انسان بنده خداست و بايد به دستورات او عمل كند و اگر آزادى مرز نداشته باشد و انسان اختيار خود را به نفس و تمايلات شخصى يا تمايلات ديگران بدهد او را به دره هلاكت سقوط خواهد داد. آزادى بايد در چارچوب فرامين خدا و عقل باشد تا سبب سلب آزادى ديگران نشود.
چگونه با غرائز جنسى برخورد كنيم؟
این غرائز را خداوند در انسان آفريده و لذا سركوب آن جايز نيست، بلكه بايد آن را كنترل و مهار كنيم. وجود غرائز براى حفظ و بقا و تكامل نسل بشر ضرورت دارد. اگر شكم نباشد، انسان از گرسنگى مى ميرد، اگر غضب نباشد، انسان از خود دفاع نمىكند و اگر شهوت نباشد، نسل بشر قطع مىگردد. ولى براى ارضاى غرائز بايد مسير صحيح طى شود. غرائز مثل كپسول گاز هستند كه اگر از طريق صحيح وارد اجاق گاز شود، نتيجهاش حرارت و پخت و پز است، ولى اگر بدون كنترل باشد، انفجار و خطر را در پى خواهد داشت. خودآرايى براى زن يك غريزه است، اين غريزه اگر در خانه به كار گرفته شود زندگى را شيرين و پر محبت خواهد كرد، امّا اگر اين خودآرايى در خيابان انجام گرفت، سبب متزلزل كردن خانوادههاى ديگر خواهد شد. مردى كه در خيابان صدها زن آرايش كرده مىبيند، وقتى به خانه برمى گردد نسبت به همسر خود علاقه چندانى نشان نمىدهد، زيرا جلوههاى خيابانى علاقه او را نسبت به همسرش متلاشى كرده است. به علاوه اين جلوهها در دل افرادى كه ازدواج نكردهاند طوفانى برپا مى كند كه يا او را مثل شمع آب مىكند و مىسوزاند و يا او را به فكر تجاوز و سوء قصد مىاندازد و آثار سوئى همچون فرار از خانه، تهديد، خودكشى، امراض مقاربتى و روانى و بچههاى سر راهى را به دنبال دارد.
امروزه زندگى بدون ارتباط با ديگران امكانپذير نيست، پس چرا مى گوييم: «نه شرقى، نه غربى»؟
مراد از شعار «نه شرقى، نه غربى» آن است كه ما در انتخاب راه و شيوه حكومت، به شرق و غرب وابسته نباشيم و نسبت به هيچ ابرقدرتى خودباخته نشويم، زيرا شرق زدگى و غرب زدگى دو بيمارى مهلك و نشان دهنده خودباختگى است. امّا در كسب علم و تجربه و مهارت، ما بايد هم شرقى باشيم و هم غربى. در حديث مىخوانيم كه پيامبر عزيز اسلام فرمود: «اطُلبوا العلم و لو بالصِّين»(وسائل، ج27، ص27.) علم را بياموزيد، حتى اگر در چين و دورترين نقطه باشد. همان گونه كه گرمازدگى و يخ زدگى بيمارى است، امّا استفاده از حرارت براى پخت و پز و استفاده از يخ در مواردى لازم مفيد است. آرى، از يخ استفاده كنيم، امّا يخ زده نباشيم. از گرما استفاده كنيم، امّا گرمازده نباشيم. از شرق و غرب استفاده كنيم، امّا شرق زده و غرب زده نباشيم.
ويژه نامه ماه رمضان
مجیب | جهرم | مدرسه علميه زمانيه | مرکز جامع پاسخگویی به مسائل شرعی و اعتقادی حق نشر محفوظ است