|
اصول و مبانی آموزش مسائل دینی به کودکان و نوجوانان

نویسنده : حمید نجفیان
روش ها و شيوه هاى آموزش مسائل دينى در كودكان و نوجوانان بر اصولى استوار است كه به ذكر مهم ترين آن ها در اين نوشتار خواهیم پرداخت .
1- فطری بودن مسائل دینی
همه كودكان به طور فطرى كنجكاو و كاوشگر بوده و به دنبال پاسخ به سؤالات وچراها هستند وميل به پرستش و نيايش در وجودشان موج مى زند. مثلاً ، وقتى بزرگ ترها به آنها محبت و نـوازش مى كـنند ، ممكن است قادر به تفهيم تشكر و سپاس خويش به آنها نباشند ، ولى با پيام هايى كه از طريق چشم و نگاه هاى معصومانه و چهره متبسم به ما مى دهند ، تشكر و قدردانى خويش را ابراز مى دارند .
تجربيات و مشاهدات نيز مؤيّد اين مطلب است كه كودكان در تقليد و يادگيرى مفاهيم و مسائل دينى مثل نماز و روزه آمادگى بيش ترى در مقايسه با ديگر رفتارها و موضوعات از خود نشان مى دهند. اين موضوع مؤيّد فطرى بودن خداجويى در كودكان است.
طبق منابع اسلامى، براى ما مسلّم و متقن است كه ميل به پرستش، نيايش ،
كمال طلبى وحقيقت جويى در كودك، فطرى و درونى است .
اصول و مبانی آموزش مسائل دینی به کودکان و نوجوانان

نویسنده : حمید نجفیان
روش ها و شيوه هاى آموزش مسائل دينى در كودكان و نوجوانان بر اصولى استوار است كه به ذكر مهم ترين آن ها در اين نوشتار خواهیم پرداخت .
1- فطری بودن مسائل دینی
همه كودكان به طور فطرى كنجكاو و كاوشگر بوده و به دنبال پاسخ به سؤالات وچراها هستند وميل به پرستش و نيايش در وجودشان موج مى زند. مثلاً ، وقتى بزرگ ترها به آنها محبت و نـوازش مى كـنند ، ممكن است قادر به تفهيم تشكر و سپاس خويش به آنها نباشند ، ولى با پيام هايى كه از طريق چشم و نگاه هاى معصومانه و چهره متبسم به ما مى دهند ، تشكر و قدردانى خويش را ابراز مى دارند .
تجربيات و مشاهدات نيز مؤيّد اين مطلب است كه كودكان در تقليد و يادگيرى مفاهيم و مسائل دينى مثل نماز و روزه آمادگى بيش ترى در مقايسه با ديگر رفتارها و موضوعات از خود نشان مى دهند. اين موضوع مؤيّد فطرى بودن خداجويى در كودكان است.
طبق منابع اسلامى، براى ما مسلّم و متقن است كه ميل به پرستش، نيايش ،
كمال طلبى وحقيقت جويى در كودك، فطرى و درونى است .
اين موضوع را آيات و روايات تأييد مى كند .
خداوند تعالى در قرآن مجيد مى فرمايد :
«فاَقِم وجهَكَ لِلدّينِ حنيفاً فطرتَ اللّهِ الّتي فَطَرالنّاسَ علَيها لا تبديلَ لِخلقِ اللّهِ ذلكَ الدّينُ القَيِّمُ ولكنَ اكثرالناس لا تعلمون» سوره روم ، آیه 30
پس روى خود به سوى دين حنيف كن كه مطابق فطرت خداست ، فطرتى كه خدا بشر را بر آن فطرت آفريده و در آفرينش خدا دگرگونى نيست ، اين است دين مستقيم ، ولى بيش تر مردم نمى دانند .
اگر مشاهده مى شود كه گروهى از كودكان و نوجوانان نسبت به مسائل دينى ، از جمله نماز ، رغبت و تمايلى از خود نشان نمى دهند، اين مربوط به عوامل محيطى است كه فطرت كودك را از مسير خود منحرف كرده است.
متأسفانه بعـضى از والدين به دليل عدم حساسيت و اهميت نسبت به مـسائل دينـى وگاهى به دليل سخـت گيرى ها و آموزش هاى غلط و عدم آشنايى آنان با سيره ائمّه اطهارع و روش هـاى تربيـتى ، بـه گونه اى با كودك رفتار مى كنندكه آنان نسبت به مسائل دينى بى تفاوت ، كم رغبت و بعضاً از آن متنفّرمى شوند .
با كمال تأسف، بايد گفت كه بعضى ازوالدين حساسيت و دقتى كه در اُمور دنيوى (تغذيه، لباس ، درس و مانند آن ) فرزندانشان از خود نشان مى دهند در مسائل معنوى و دينى آنها ندارند. به راستى ، اين گروه از والدين مصداق كلام نورانى رسول خدا ص هستند كه مى فرمايد : « واى بر فرزندان آخر الزمان، از دست پدرانشان! »گفتند: يا رسول الله، منظور شما پدران مشركند؟ فرمود : « خـير، بلكه پدران مؤمنـى كه واجبات دينى را به فرزندان خود نمى آموزند و اگر آنان خـود بخواهند احكـام دين را فرا گـيرند ، ايشـان جلوگيرى مى كنند(و حال آن كه)اگركالايى به دست بياورند ازآنان راضى و خوشحال خواهند شد . من از ايشان بيزار و آنان نيز از من بيزارند. »
2- اختیاری بودن مسائل دینی
انسان به اقتضاى فطرت الهى خود و به دليل آن كه موجودى است چند بعدى و به اعتباركرامتى كه خداوند براى اومقرّرنموده، موجودى است مختار وكرامت خويش را مى تواند با اختيار خود كسب نمايد. در واقع، از ديدگاه اسلام، انسان موجودى است كه داراى ميل ها و جاذبه هاى معنوى است كه ساير موجودات فاقد آن مى باشند. انسان قادر است در برابر ميل هاى درونى خود ايستادگى كند و فرمان آن ها را اجرا نكند يا به بعضى از آن ها پاسخ گويد و بعضى ديگر را مهار نمايد يا از آن ها در جهتى خاص استفاده كند .
اين توانايى انسان به حكم نيرويى است كه آن را « اراده» مى نامند و تحت فرمان عقل عمل مى كند. اين توانايى بزرگ از مختصات انسان است و براساس اين توانايى است كه انسان يك موجود آزاد، انتخابگر، صاحب اختيار مى باشد.
در قرآن و منابع تعليم و تربيت اسلامى ، دلايل متعددى وجود دارد ، دالّ بر آزادى و اختيار انسان ، از جمله آن هاست : « اِنّا هَديناهُ السَّبيلَ اِمّا شاكراً و اِمّا كفوراً »
ما راه راست را به او (انسان) نشان داديم ، يا شكرگزار خواهد بود يا كفران خواهد ورزيد .
« فَمن شاءَ فليُؤمِن و مَن شاءَ فَليكفر »
پس هركه مى خواهد ايمان بياورد و هر كه مى خواهد كفر بورزد .
وجود انبياGو تعليم و تربيت ومسؤول بودن انسان ، دليل ديگرى است بر مختار بودن او .
در دعوت کودکان به دين، بايد به گونه اى عمل كنيم كه آن ها احساس آزادى كنند .
با توجه به اين موضوع كه انسان فطرتاً خداجو است ، با تذكر روش هاى صحيح، اين فطرت را در وجود آنان بيدار نماييم و آن ها را به طرف پذيرش دين سوق دهيم .
پيامبر گرامى ص نيز با نرم خويى و با زبان ليّن افراد را به دين اسلام دعوت مى كردند. به تجربه نيز ثابت شده است كه با زور و اكراه نمى توان كسى را به راه راست هدايت كرد .
اگر به مفاد آيه « لا اكراهَ فىِ الدّين ، قد تَبيّنَ الرُّشدُ مِن الغَىِّ »
توجه نماييم،خداوند مى فرمايد: اى پيامبر،وظيفه تو تبيين است.تبيين كردى، ديگر جاى اكراه وجود ندارد.
ويا مى فرمايد: « اِنَّما عليكَ الْبَلاغُ اِنَّما اَنْتَ مُنْذِرُ »
كار تو فقط ابلاغ است ، تو فقط منذر هستى .
بنابراين نبايد هيچ گاه كودكان و يا نوجوانان را مجبور به دين دارى كنيم ،
يا براى آن كه ديندار شوند ، نبايد به آن ها مزاياى زيادى بدهيم . اگر بدون استفاده از اين دو حربه تهديد و تطميع، بتوانيم آن ها را به عقيده اى معتقد كنيم ، آن اعتقاد درونى خواهد بود يعنى اعتقادى كه نه براى جلب منفعت است و نه به دليل ترس از قدرت.
وقتى کودک و نوجوان مجبور به دين دارى نشود (و دراین دوره ، سالم و عارى از انحراف پرورش يافته باشد) و دين به نحو منطقى و در شرايط مناسب به او عرضه گردد، دين و مذهب را خواهد پذيرفت و اين دين دارى
او وراثتى يا رياكارانه و همراه با ناخالصى نخواهد بود، بلكه « دين خالص »
خواهد بود و در پى آن، به دستوراتش عمل خواهد كرد .
در دين اسلام، تأكيد فراوان بر اين مطلب مى شود كه اصول دين تقليدى نيست ، بلكه فرد بايد با آگاهى و آزادى آن را بپذيرد. بنابراين، بايد تلاش كنيم كه كودك و نوجوان را به طريقى مثبت و ترغيب كننده ، به دين دعوت نماييم و از افرادى كه داراى مبناهاى اعتقادى و فكرى قوى هستند در اين زمينه ، كمك بگيريم . بايد توجه داشته باشيم كه كودك و به ويژه نوجوان ، در مقابل برخوردهاى آمرانه، مقاومت مى كند.
دكتر زهرا مصطفوى دختر حضرت امام(ره) نقل مى كند: همسرم به دليل عادت خانوادگى، دخترم را از خواب صبـحگاهى بيدار مى كرد و به نمـاز وا می داشت. امام(ره)وقتى از اين ماجرا خبردار شدند، برايش پيغام فرستادند كه « چهره شيرين اسلام را به مذاق بچه تلخ نكن. » اين كلام آن چنان مؤثر افتاد و اثر عميقى بر روح و جان دخترم به جاى گذاشت كه بعد از آن خودش سفارش كرد كه براى نماز صبح به موقع بيدارش كنم.
اگر والدين مى خواهند فرزندان آنها نمازخوان و معتقد بار آيند ، سعى كنند
اولاً: خودشـان عـامل به دسـتورات و تعـاليم ديـنى باشند و به دور از ريا و با خلوص ودراول وقت نماز را به پاى دارند و خودشان بدان معتقد باشند .
ثانياً: توجـه داشته باشـند كه در دوران كودكى ، فرزندانشان را با نمـاز و
مجالس و محافل مذهبى مأنوس سازند و سعى كنند كه خاطرات خوشـى را
در ذهن آنان ايجاد نمايند و از سخت گيرى، اجبار و اكراه آن ها خودارى ورزند. پدرى كه براى بيدار كردن دختر تازه بالغ خود براى اداى نماز صبح، دستى به گيسوان او مى كشد و با نوازش و محبت او را از خواب شيرين صبحگاهى بيدار مى كند، انجام اين تكلـيف دينـى را با شيـرينى محبت پدرانه خويش مى آميزد وعبادت را دركام فرزندش شيرين مى سازد. ثالثاً : والدين نسبت به مسأله نماز و مسائل اعتقادى هم چون ساير مسائل حساسيت نشان دهند. اگر آن ها به سفارش ها و سيره ائمّه اطهارع و بزرگان دين عمل كنند، قطعاً فرزندانى معتقد و با نماز خواهند داشت
3- آموزش تدریجی مسائل دینی
آموزش معارف و مسائل دينى داراى مراتب و درجاتى است و هر مرتبه و درجه اى از آن، اصول و مقتضياتى دارد كه بايد مراعات شود .
تفاوت اين مراتب و درجات به دليل تفاوت هاى فردى در رشد استعدادهاى ذهنى و روحى و نيز تفاوت درمعلومات وتجربيات وشرايط گوناگون اجتماعى و فرهنگى در متعلّمان است.
بدين روى، بايد مطالب و مفاهيم آموزشى و دينى متناسب با سـطح درك و قُواى ذهنى و روانى متعلّمان باشد .
والدين و مربیان نبايد توقّع داشته باشند كه كودك آن ها سريع اهل عبادت و نماز شود. برنامه عادت دادن و آموزش آن ها به نماز بايد بر اصل تدريج مبتنى باشد. كودك نبايد يكباره بار سنگينى از وظايف دينى را بر دوش خود احساس كند و خود را به انجام آن موظف بداند. تكاليف سنگين و زود هنگام و خارج از طاقت و توان كودك ممكن است صدمه اى جبران ناپذير بر اعتقادات دينى و مذهبى او وارد آورد .
در تعاليم اسلامى، توصيه هاى فراوانى در زمينه آموزش تدريجى مسائل دينى آمده است. امام جعفر صادق ع مى فرمايند : «وقتى كودك به سن سه سالگى رسيد، از او بخواهيد كه هفت بار «لا اله الاّ اللّه» بگويد، سپس او را به حال خود واگذاريد تا به سن سه سال و هفت ماه و بيست روز برسد. در اين هنگام، به او آموزش دهيد كه هفت بار بگويد «محمّدرسول اللّه» و سپس تا چهارسالگى او را آزاد بگذاريد. در آن هنگام، از وى بخواهيد كه هفت مرتبه «صلى اللّه عليه و آله» را تكرار نمايد و سپس تا پنج سالگى او را رها كنيد. در اين وقت، اگر كودك دست راست و چپ خود را تشخيص داد، او را در برابر قبله قرار دهيد و سجده را به او بياموزيد و در سن شش سالگى ركوع و سجود و ديگر اجزاى نماز را به او آموزش دهيد. وقتى هفت سال او تمام شد، به او بگوييد دست و صورت خود را بشويد (در مورد وضو نيز به تدريج، وضو گرفتن را به او بياموزيد) سپس به او بگوييد نماز بخواند . آن گاه كودك را به حال خود واگذاريد تا نُه سال او تمام شود... در اين هنگام، وضو گرفتن صحيح را به او بياموزيد و او را به نماز خواندن واداريد. »
در مورد روزه گرفتن نيز به همين صورت است .
امام صادق ع مى فرمايد:
«ما اهل بيت هنگامى كه كودكانمان به پنج سالگى رسيدند،دستور مى دهيم نماز بخوانند. پس شما كودكان خود را از هفت سالگى به نماز امر كنيد. و ما در هفت سالگى امـر مى كنيم به اندازه توانـايى شان نصـف روز و يا بيش تر و يا كم تر روزه بگيرند و دستورمى دهيم هنگامى كه تشنگى و گرسنگى بر آنان غالب شد، افطار كنند
اين كار براى آن است كه به روزه گرفتن عادت كنند . پس شما كودكان خود را در نُه سالگى (در مورد پسران) به اندازه توانايى شان امر به روزه گرفتن كنيد و چون تشنگى و گرسنگى بر آنان غالب گرديد، افطار كنند.»
تعاليم اسلام به صورت تدريجى به مردم عرضه گرديده و قرآن نيز به تدريج بر مردم خوانده شده، شراب و ربا هم تدريجاً تحريم گرديده است.
بعضى از والدين و مربيان متأسفانه قصد دارند در فرصتى كوتاه و سريع ، فراگيران خود را به سر منزل مقصودى كه در ذهن خود دارند، برسانند، بدون اين كه آنان خود فرصت دست يابى خويش را فراهم نمايند .
علماى تعليم و تربيت در اين باره چنين اظهار نظركرده اند : اگر پيام تربيتى با سرعت و تعجيل و بدون درنظر گرفتن فرصت درون سازى از جانب كودك به او ارائه گردد (هر چند يك انتقال صورى انجام گرفته است) ، اثر آن پايدار و ماندنی نخواهد بود. بنابراين، بهتر است كودك هر چيزى را هرچند اندك باشد، خوب ياد بگيرد و هضم و جذب نمايد، وگرنه ديگران و خود را با دانش سطحى و قشرى خويش گول خواهد زد .
4- اعتدال و آسان گیری در آموزش مسائل دینی
اعتدال و ميانه روى،وآسان گیری زيربناى تعاليم است ، به گونه اى كه در همه دستورات و مقرّرات آن، از هرگونه افراط و تفريط جلوگيرى به عمل آمده است : در عبادت ، تحصيل علم ، خوردن ، پوشيدن، رفاقت ، دشمنى و در ساير شؤون زندگى، همه جا ميانه روى توصيه شده است .
اصل تعادل از اصولى است كه در قرآن كريم به آن عنايت شده است .
خداوند متعال درقرآن كريم مى فرمايد:« وَ لَذلِكَ جَعَلناكُمْ اُمَّةَ وسطاً » سوره بقره ، آیه 143
ما شـمارا امّتـى ميانه و معتدل قرارداديم . هم چنين در حيات سراسر نورانى پيامبراكرم ص و ائمّه هدى ع ، در تمامى اعمال ورفتارشان مى توان تعادل را مشاهده كرد .
امام على ع درباره پيامبرص مى فرمايد: « سيرتُه القصد »
سيره آن حضرت تعادل و ميانه روى بود .
انسان موجودى است چند بعدى و چند كـانونى . اسلام نيز، كه دين جامع و كاملى است ، به تمام نيازهاى و ابعاد انسان توجه كرده است .
براى رشد،تعالى وكمال بشر، لازم است همه ابعادانسان به صورت هما هنگ و متعادل رشد و تكامل يابد تا انسان حقيقى پرورش يافته، انسانيّت او تحقق يابد .
ظرفيت انسان براى عبادت، محدود است. از اين رو، بايد سعى شود عبادت با نشاط باشد. اگر نشاط از بين برود، عبادت جنبه تحميلى پيدا مى كند و در حكم خوردنى نامطبوع و مهوّعى مى گردد كه واكنش بدن پس زدن و نپذيرفتن آن است
پيامبراكرم ص مى فرمايند : «دين اسلام دينى است متين، محكم و منطقى و مبتنى بر ملاحظات دقـيق روانى و اجتماعى سفارش مى كنـد كه با مدارا و متانت حركت كنيد وعبادت خود را مبغوض ومنفور نفس خويش قرارندهيد به گونه اى عمل نكنيد كه نفستان عبادت را دشمن بدارد ، بلكه طورى عمل كنيد كه نفس ، عبادت را دوست بدارد و مجذوب آن گردد . مانند اسب سوارى نباشيد كه در اثر تندى و شتاب زياد ( سواره اى كه ميـزان توانايى مركوب را در نـظر نمى گيرد و تنها شلاق را مى شناسد ) نه خود به مقصد
مى رسد و نه براى مركب او كمر و توانـايى مى ماند ، زانو مى زند و قدم از قدم نمى تواند بردارد. »
امام جعفرصادقAمى فرمايد : «در جوانى، سخت مشغول عبادت بودم. پدرم به من فرمود: فرزندم، (زياد خود را خسته مساز) كم تر از اين مقدار هم مى توانى انجام دهى. به درستى كه خداوند اگر بنده اى را دوست داشته باشد، به عبادت اندك او راضى خواهد شد.»
فجيع عقيلى مى گويد: امام حسن ع به من فرمود: « هنگامى كه پدرم در حال احتضار بود، وصيت كرد: در عبادت، ميانه رو باش و آنچه را هميشه مى توانى انجام دهى و در توان توست، انجام ده (نه آنچه را كه تاب و توان آن را ندارى.)»
بى اطلاعى برخى از والدين و مربيان از مراحل رشد و تحوّل روانى كودكان و نوجوانان و هم چنين ناآگاهى آنان از روش هاى برخورد ائمّه اطهارع در اين زمينه، و نيز اتّكا به دانسته ها و تجربيات غيرعلمى و غلط خويش و نيز اظهارنظرهاى غير مسؤولانه بعضى از مبلّغان، كه سخنانشان پايه و اساس دينى، علمى و منطقى ندارد، موجب مى شود چنان رفتارى با كودكان و نوجوانان داشته باشند ، كه بعضاً به حال آن ها مضر است . تأكيد بيش از حد والدين و علاقه مفرط آنان به مذهبى شدن فرزندانشان و بی توجهی به توان ، استعداد و نيازهاى روحى و روانى آنان و خارج شدن از مرز اعتدال، عواقب ناگوار و نامطلوبى در پى خواهد داشت .
رسول خدا ص در مناسبت هاى گوناگون، به دفعات وبا تأكيد می فرمودند «اسلام دين آسانى است و دين دارى مشكل نيست. مبادا افراد نادان بر خود سخت بگيرند و مبادا متولّيان امور دينى كارى انجام دهند كه مردم تصور كنند دين دارى مشكل است و با سخت گيرى هاى بى جا مردم را از دين فرارى دهند.»
روزى پس از نماز، مردم اطراف پيامبرص را گرفتند و از ايشان مسأله اى پرسيدند . چند بار سؤال كردند: آيا فلان كار اشكال دارد؟ آن حضرت فرمودند: نه، اشكال ندارد. « اى مردم، دين خدا در آسانى است. » اين سخن را پيامبرص سه بار تكرار كردند.
قرآن به صراحت ، اعلام كرده كه تكاليف دينى سخت نيست . در اين باره، آيات ذيل قابل توجه است : « خداوند آسانى را براى شما مى خواهد و سختى ومشقّت برايتان نمى خواهد »
«خداوند در دين اسلام، تكليف سختى بر شما تحميل نكرده است.»
«خداوند هيچ كس را جز به اندازه توانش تكليف نمى كند.»
پيامبر گرامى ص مى فرمايند : « خداوند اسلام را تشريع كرد و آن را سهل و آسان و گشاده قرار داد، نه سخت و تنگ»
ايشان وقتى افرادى را براى تبليغ و ارشاد مردم و آشنا كردن آن ها با مبانى اسلام اعزام مى كردند، يكى از مهم ترين رهنمودهايشان اين بود كه «مژده بدهيد، نترسانيد، آسان بگيريد و سخت نگيريد.»
در برنامه هاى جمعى و عبادات اجتماعى اسـلام ، روى موضـوع خودارى از تنـدروى و سخت گيرى وخسته كردن افرادعنايت خاصى مبذول گرديده و اولياى گرامى Gتوصيه هاى فراوانى نموده اند كه مبادا از رعايت حال و حفظ نشاط افراد غفلت شود و در عبادات و مراسم اسلامى، به جاى جاذبه و علاقه و سازندگى، تنفّر و دافعه صورت گيرد .
به همين دليل، در احاديث متعددى، توصيه شده است كه نمازهاى جمعه و جماعات به گونه اى نباشد كه به سبب طولانى شدن و سنگين بودن، حقوق ضعيفان و سالمندان و كودكان ضایع گردد .
در اين باب ، از سوى اولياى عظيم الشأن اسلام، توصيه هاى فراوانى رسيده
است كه به منظورالگوقراردادن عمل آن بزرگواران،مواردى ذكرمى گردد.
انس بن مالك روايت كرده كه : معاذ بن جبل كه در يكى از مساجد مدينه پيش نماز بود ، روزى در نماز جماعت سوره بزرگى را تلاوت كرد و نماز
را آن قدر طول داد كه مردى در اثر خستگى و ناتوانى طاقت نياورد و نتوانست نماز خود را با جماعت به پايان برساند، در ميان نماز، قصد فرادا كرد، نماز خود را تمام نمود و به سراغ كار خود رفت. وقتى اين خبر به اطلاع پيامبرص رسيد، آن حضرت بسيار ناراحت شدند و دستور دادند معاذ را حاضر كنند .
آن گاه با ناراحتى به او فرمودند :
«يا مَعاذ، ايّاكَ اَنْ تكوُنَ قَتاناً»; اى معاذ، اين طور نباشد كه مردم را از نماز جماعت فرارى بدهى.
آسان گيرى درمسائل دينى كودكان، ازاهميت مضاعف و بسزايى برخوردار است. در دوران خردسالى، در نماز بايد به گونه اى عمل كنيم كه كودك احساس خستگى نكند . نبايد نماز را براى او سنگين و كسل كننده بسازيم.
به مصلحت اوست كه نمازها را با ذكرهاى طولانى و ركوع و سجودهاى خسته كننده، طولانى نكنيم. حتى سفارش شده است به خاطر چند كودكى كه با شما به نماز ايستاده اند، آن را سريع تر بخوانيد، از برخى كارهاى مستحبى صرف نظر كنيد، هشيار باشيد كه او كودك است و حال و روحيه شـما را ندارد ، به ويژه كه ازحالات و رفتار شما سر در نمى آورد و معناى عبارات شما را نمی فهمد .
ميرزاى نورى در مستدرك الوسائل مى نويسد : امام سجاد ع كودكانى را كه نزد ايشان بودند ، تشویق می کردند تا نماز «ظهر و عصر» و« مغرب و عشا» را با هم بخوانند . به آن حضرت اعتراض شد، فرمودند : « اين كار براى آن ها سبك تر و بهتر است و سبب مى شود به خواندن نماز پيشى بجويند و براى خوابيدن يا سرگرمى یا كار ديگرى نماز را ضايع نسازند.» امام ، كودكان را به چـيز ديگرى غير از نماز واجب دستور نمى دادند و مى فرمودند : « اگر قدرت و طاقت بر خواندن نمازهاى واجب داشتند، آنان را محروم نسازيد.»
ابن قـداح روايت كرده است كه امام صادق ع فرمودند: «ما به فرزندان خود دستور مى دهيم مادامى كه درحال وضو هستند و مشغول كار ديگرى نشده اند ، نماز ظهر را با نماز عصر، و نماز مغرب را با نماز عشا بخوانند.»
خاطره اى خواندنى از يكى از عرفاى بزرگ گوياى اين مطلب است كه اگر الگوهاى كودك و نوجوان اشخاصى عالم، آگاه، بصير و آشنا به مسائل تربيتى باشند، مى توانند اثرات سازنده و مثبتى بركودك و نوجوان بگذارند : روزى از سهل شوشترى، كه از عرفاى بزرگ واهل كرامات بوده، پرسيدند چگونه به اين مقام و مرتبه رسيدى ؟ پاسخ داد :
«در كودكى نزد دايى ام زندگى مى كردم. وقتى هفت سالـه بودم، نيمه شب ادرار به من فشارآورد، به ناچار از رخت خواب برخاستم وبه دستشويى رفتم . وقتى برگشتم كه بـخوابم ، دايى ام را ديدم كه رو به قبله نشـسته ،
عبايى به دوش كشيده، عمامه اى دور سرش پيچيده و مشغول نماز خواندن است. از حالت او خوشم آمد.
كنارش نشستم تا نمازش تمام شد،آن گاه ازمن پرسيد: پسر،چرا نشسته اى؟ برو بخواب!
گفتم: از كار شما خوشم آمده و مى خواهم پهلوى شما بنشينم .
گفت : نه ، برو بخواب .
رفتم و خوابيدم. شب بعد نيز از خواب بيدار شدم . وقتى از دستشويى برگشتم ، باز هم دايى مشغول نماز خواندن بود. كنارش نشستم.
به من گفت : برو بخواب .
گفتم: دوست دارم هر چه شما مى گوييد ، من هم تكرار كنم .
دايى ام مرا رو به قبله نشانيد و گفت: يك مرتبه بگو: «يا حاضر و يا ناظر» من هم تكرار كردم .
سپس دايى گفت: براى امشب كافى است، حالا برو بخواب .
اين كار چند شب تكرار شد و هر شب عبارت « يا حاضر و يا ناظر » را چند بار تكرار مى كردم.
كم كم، وضو گرفتن را هم آموختم و پس از آن كه وضو مى گرفتم، هفت بار مى گفتم: « يا حاضر و يا ناظر»
بالاخره، كار به جايى رسيد كه من بدون اين كه نزد دايى بروم، خودم قبل از اذان صبح بيدارمى شدم و پس ازنماز تسبيح به دست مى گرفتم و پيوسته تكرارمی كردم«يا حاضر و يا ناظر» و از اين كار حظّ روحانى مى بردم تا اين كه به اين مقام و مرتبه رسيدم.»
آموزش مسائل مذهبى به كودكان ونوجوانان، آگاهى، بصيرت و فنون تربيتى را مى طلبد.
والدين بايد بدانند كه شيوه هاى منسوخ، كه هيچ سنخيتى با تعاليم آسمانى اسلام و علوم جديد ندارد، جوابگوى نيازهاى كودكان و نوجوانان نمى باشد و با اين روش ها نمى توانند كودكان و نوجوانان خود را مذهبى بار آورند . بدين روى ، توصيه مى شود با مطالعه و بررسى سيره ائمّه اطهارس و سفارش هاى آنان، به تربيت مذهبى كودكان و نوجوانان اقدام نمايند.
5- تکرار و مداومت درآموزش مسائل دینی
تكرار و استمرارسبب يادگيرى درست ، سرعت عمل وكسب مهارت در هر زمينه اى مى شود. «كار نيكو كردن از پر كردن است.»
هيچ كس نمى تواند منكر باشد كه اگر مفاهيم و لغات آموخته شده ، تمرين و تكرار نشود، دير يا زود به فراموشى سپرده مى شود.
به عنوان مثال، تجربه كرده ايم كه كودكان جدول ضرب را در دوران ابتدايى از همين طريق ياد می گيرند.
بسـيارى از افكـار و اعمال در سايه تمـرين و عمل مكرّر در انسـان تثبيت
مى شوند. حتى ايمان آدمـى هم نوعى تثبيت در سايه عـمل است .
مولای متـقیان علی ص می فرمایـند : « لا يثْبُـتُ الايمـان اِلاّ بِالْعَـمَلِ »
و هر قدر عمل مكرّرتر باشد، امكان تثبيت آن بيش تر خواهد بود .
هم چنين در تربيت دينى، اين اصل وجود دارد كه از راه ظاهر و عمل ظاهرى، مى توان در باطن نفوذ داشت و بر عكس، كودك را بايد به مظاهر عمل و تكرار در اين ظاهر انس دهيم تا باطن او شكل گيرد .
تجارب و تعاليم علمى نشان داده اند كه حتى عمل ريايى، در صورت تكرار، در فردى تثبيت مى شود و پس از تثبيت، مى توان يك عمل ريايى را به صورت واقعى و بى ريا درآورد ، بدان شرط كه نيّت عمل را عوض نمايند . اين روش، خصوصاً در مورد كودك مؤثر است; مثلاً ، ممكن است كودك و يا نوجوانى از طرف امام جماعت و... تشويق شود و خاطره خوشى در ذهنش شكل گيرد و مدتى به خاطر همين تشويق به مسجد برود، ولى پس از مدتى جاذبه هاى معنوى مسجد و حالات نمازگزاران به هنگام نماز، كودك و نوجوان را مجذوب خود نمايد و فردى مذهبى بار آيد.
بدين سان، ما كودك را به تكرار ظاهر در عبادت سوق مى دهيم تا زمينه براى انس او به عبادت ، تثبيت عمل و ايجاد عادت در او فراهم آيد.
به ويژه كه طبيعت كودك طبيعت تكرار است؛ يك كتاب قصه را اگر ده ها بار برايش بخوانيم ، خسته نمى شود و باز مى خواهد آن را برايش تكراركنيم.
پيامبرگرامى ص بزرگ مربّى مكتب اسلام، در زمينه آموزش نماز و تكرار آن براى نوه گرامى شان ، حضرت امام حسين Aچنين رفتارى داشتند. گويند: روزى رسول مكرّم حضرت محمّد ص قصد خواندن نماز داشتند و امام حسين ع در كنار جدّ بزرگوارشان، در صدد همراهى با آن حضرت بودند. پيامبرص تكبير گفتند، ولى امام حسين ع نتوانستند آن را تكرار كنند. پيامبرص تكبير دوم و سوم و چهارم و پنجم و ششم را گفتند. در نهايت، براى هفتمين بار،تكبير امام حسين ع صحيح ادا شد و نماز آغاز گرديد. اين شيوه رفتار نبى مكرّم ص مى تواند الگوى خوبى براى والدين و مربیان باشد.
آنان بايد همانند پيامبر عظيم الشأن ص مراحل رشد كودك را در نظر گرفته ،
سعى كنند با صبر وحوصله ، به نيازهاى فطرى كودكشان پاسخ دهند .
هنر بزرگ والدين و مربيان در اين است كه دنياى كودك را درك نمايند و بدانندكه برخى از مسائل كه ممكن است براى بزرگ سالان خسته كننده باشد، براى كودكان لذت بخش است .
كودك از تكرار مكرّرات خسته نمى شود; ذكر مكرّر قصه ها و داستان ها آنان را اصـلاً خسته نمى كند ; به خصوص اگر بيان اين داستان ها با صوت خوش و آهنگ مطلوبى باشد، آنان كاملاً مجذوب و علاقه مند مى شوند. مادران در اين باره خوب مى دانند كه بعضى از قصه ها را صدها بار تكرار كرده اند و باز هم كودك به آن علاقه نشان داده است .
از اين رو، توصيه مى شود كه والدين نماز را با حال و با صوت و آهنگ موزونى قرائت كنند تا كودكان بيش تر مجذوب كلام الهى شوند.
براى اين كار مى توانند به قرائت نمازهاى علماى ربّانى گوش فرا دهند و از آن ها بهره گيرند .
در پايان، متذكر مى شود كه والدين صبورانه در مقابل رفتارهاى كودك عمل كنـند و بدانند كه سرنوشـت و آيـنده كودك به دسـت آنان رقم مى خورد. به تعبير ديگر، كودكان آيينه تمام نماى والدين هستند .
اگر آنان با حال و حوصله و توجه و عشق نماز را اقامه كنند و بهترين حالات آنان زمانى باشد كه به نماز مى ايستند، مسلّماً فرزندانشان نيز چنين شيوه اى را پيشه خود خواهند كرد .
6- ایجاد هماهنگی میان خانه ، مدرسه و جامعه در آموزش مسائل دینی
يكى از عوامل مؤثر در تكوين شخصيت علمى، معنوى و جسمى كودك و نوجوان، ايجاد هماهنگى و هم كارى مثبت و سازنده بين خانه، مدرسه و جامعه (مسجد،رسانه ها و ...) است. باید متذکر شد که براى رسيدن به اهداف تربيت دينى خصوصاً ترويج فرهنگ نماز، همكارى همه مربیان بلکه همه نهادها، به خصوص نهادهاى فرهنگى و تربيتى، ضرورت تام دارد . خانه ، مدرسه و جامعه در انجام وظايف تربيتى و پرورش مسائل دينى مكمّل يكديگرند .
پيوند و ارتباط نزديك خانه، مدرسه و جامعه در واقع، پيوند استوانه هاى تربيت صحيح و منطقى است. امروزه لازم است مدارس علاقه اى واقعى و باطنى براى حضور مستمر و ارتباط نزديك دانش آموزان با مساجد در آنان ايجاد كنند. در اين زمينه، مدارس نبايد تنها به ساختن نمازخانه ها اكتفا كنند. با وجود آن كه ساخت و توسعه نمازخانه ها اقدامى مثبت و ارزنده براى رسيدن به ارزش ها و مقدسات والاى دينى است، اما هيچ گاه جاى مساجد و اثرات سازنده آن ها را نمى گيرد.
لازم است تمام تلاش دست اندركاران تعليم و تربيت (والدين، معلمان، ائمّه جمعه و جماعات و رسانه هاى گروهى) بر اين باشد كه پيوندى واقعى ، نه ظاهرى و صورى ، بين خانه ، مدرسه و جامعه ايجاد كنند كه با اين گونه پيوندى، هم خانه فضاى اسلامى و ارزش هاى معنوى مى شود و هم مدرسه و جامعه نقش سازنده و هدايتگرى در زمينه ارزش هاى دينى مى يابد، چرا كه فضاى حاكم و ارزش هاى معنوى و دينى موجود در خانه و مدرسه هماهنگ و يكسان مى گردد و بسيارى از تعارضات و مشكلاتى را كه ممكن است براى كودكان در نتيجه عدم هماهنگى بين خانه، مدرسه و جامعه ايجاد شود، برطرف مى سازد .
البته اين پيوند بايد مستمر باشد، نه مقطعى و وابسته به شرايط خاص. چنين پيوندى يك كار گروهى و يك حركت اجتماعى را مى طلبد و كارى است بس پيچيده ، و با چندبار بردن دانش آموزان به مسجد وحضور فيزيكى آنان نمى توان به نتايج مطلوب و رضايت بخش رسيد .
فرهنگ انس با مسجد و در رأس آن ، نماز به عنوان يك حركت ارادى ، آگاهانه و مستمر، بايد از آغاز دوران كودكى در نظام تربيتى خانه، مدرسه و جامعه به عنوان يك اصل مهم تربيتى ، مدّ نظر قرار گيرد تا فطرت خداجوى كودك به گونه اى رشد و پرورش يابد كه هيچ عامل و شرايطى نتواند موجبات انحراف او را فراهم سازد .
در آموزش و پرورش قديم ، همه مسؤوليت هاى تربيتى را مدرسـه به عهده
مى گرفت، اما در تربيت جديد ، اين حقيقت پذيرفته شده است كه آموزش و پرورش بدون همكارى آگاهانه و فعّالانه مدرسه با خانواده، نتيجه مطلوب نخواهد داد ، زيرا كودك بيش تر اوقات فراغت خود را در خارج از مدرسه و غالباً در خانه و جامعه مى گذراند و از والدين و جامعه متأثر مى شود كه خنثی كردن اثرات مخرب محيط خارج در مدت محدود درسى بسيار سخت و گاهى غيرممكن است. در واقع، امروز اگر خانواده، مدرسه و جامعه نسل جديد را به سوى يك هدف و روش واحدى سوق ندهد، نمى توان اميدى به پيشرفت دينى جامعه داشت و اگر اين مثلث تربيتى (خانه ، مدرسه ، جامعه) در برنامه ها و روش ها هماهنگى لازم را نداشته باشد، در روند رشد دينى كودك و نوجوان اختلال به وجود خواهد آمد كه اولين عارضه آن تعارض است. متأسفانه بايد اذعان كرد كه فعاليت ها در اين زمينه، هماهنگ، هم جهت و هم خوان نيست و حتى در مواردى، ممكن است با فعاليت هاى موازى و بعضاً مغاير، توان يكديگر را كاهش دهند.
این که عملی ازطرف خانواده یا... منفی عنوان شود و همان عمل در جامعه یا... به عنوان یک عمل مثبت وممدوح مطرح گردد، کودک را گیج خواهد نمود . یکی می گوید حلال ،دیگری حرام ... ، یکی معتقد به تربیت مذهبی ودیگری ...
باید متذکرشدکه اکنون در بین بعضی از ارگانهای فرهنگی کشورمان این تعارض ها به وضوح دیده می شود، برخی می گویند اشاعه،ترویج وآموزش موسقی جایز نیست وبرخی دیگر به ترویج آن می پردازند و...
امروزه در برخی از مهد کودک ها آموزش رقص به عنوان یکی از برنامه های آموزشی فعال در کنار دیگر برنامه ها مطرح می باشد و...
در مدارس زنگ ویژه ای را به نماز اختصاص داده اند ،دانش آموزان همه مشغول نمازند ومربی در دفتر مدرسه مشغول استراحت .
از يك سو ، بعضى از خانواده ها اطلاعات لازم را از دين ندارند و از سوى ديگر، مدرسه تكاليف سختى بر بچه ها تحميل مى كند ، مانند سخت گيرى در مورد حجاب براى دختران پيش از سن بلوغ يا اجبار براى شركت در نماز جماعات .
نمونه ديگر اين كه برخى خانواده ها به مذهب توجه دقيق و لازم ندارند و در پوشش و لباس به مسائل شرع اهميتى نمى دهند و در محافل و ميهمانى ها، سعى مى كنند بچه ها از نظر پوشش، با آن مجالس تناسب داشته باشند، نه با مسائل شرعى. از سوى ديگر، در مدارس، اصرار بر اين است كه پوشش و لباس مناسب با شرع باشد. در اين جا، براى بچه ها اين تعارض به وجود مى آيد كه مدرسه راست مى گويد يا خانواده، حرف مدرسه را بپذيرد يا خانه را ؛ تابع كدام يك باشد ؟
|