|
آموزش مسؤولیت پذیری دینی به کودکان

نویسنده :حمید نجفیان
الف- آموزش مسؤولیت پذیری دینی به کو دکان
آموزش مسئولیت پذیری دینی به معنای درک رفتارهای دینی وتمایل وافر به آن رفتارها و عمل به آن به میزان فهم ، درک و سن کودک .
آموزش مسئولیت پذیری دینی ، برجسته ترین هدیه ای است که از میان هدایای مهم دیگر می توانیم به فرزندانمان ارزانی داریم .
چنین آموزشی آنان را قادر می سازد که با عمل به تکالیف و وظایف دینی سعادت گذشته و حال وآینده خویش را فراهم سازد .
کو دکان انعطاف پذیرند، این نهال های نورسته ، هماگونه بار می آیند که ما می پروریم ، به میزانی ملزم به رفتار های مذهبی هستند که ما ملزم به آن هستیم . اما امتیازی که آموزش مسئولیت پذیری دینی از بین آموزش های دیگر دارد این است که علاقه به دین و در راس آن خدا جویی و حقیقت پذیری فطری است و آن چه که فطری است ، علاقه و تمایل هم در آن فطری است، اما اگر چه فطرتاً میل کودک به آن است ولی می بایست با دل خوشی هایی نظیر: تحسین، تشویق، تکریم، جلب محبت و هدیه دادن همراه باشد؛ چراکه پاداش دادن به کودک در ازای رفتار مطلوب بسیار مهم است .
پاداش : شامل چیز هائی است که برای کودک ارزش دارد ومو رد علاقه و نیاز او است .
ب- نقش والدین در آموزش مسؤولیت پذیری دینی به کو دکان
کودکان، زمان بسیاری را برای مشاهدة رفتار والدین و مربی و الگو برداری از آن صرف می کنند .
هنگامی که والدین با اشتیاق و لذت به وظایف دینی خویش رو می آورند . کودکان تمایل پیدا می کنندکه خود را با این جنبه از منش آنان وفق دهند.
و برعکس اگر در این زمینه بی ثباتی باشد نتیجه آن هم به کودک انتقال خواهد یافت .
البته نباید بی ثباتی با انعطاف پذیری اشتباه شود ، انعطاف پذیری ، به این معنا است که والدین و مربیان مایل و قادر هستند که برای دست یابی به القاء یک رفتار مذهبی به کودک روش های متنوعی را به کار بگیرند و چنانچه روش نتیجه بخش نبود ، روش های دیگر را بیازمایند ، اما بی ثباتی به این معنی است که والدین و مربی اغلب هیچ گونه تأکیدی برانجام رفتار مذهبی نداشته باشند و اصلاً گاهی ممکن است آنها براین نتیجه برسند که هیچ گونه اصرار و ایجاد انگیزه و تشویق لازم نیست و باید به آنچه که خود کودک به آن تمایل دارد اقدام نمود. به عنوان مثال اغلب والدین با نماز صبح بچه های نوبالغ مشکل دارند و هیچ تلاشی را برای ایجاد احساس
مسئولیت در آنان نمی کنند و می گویند قضای آن را به جا خواهد آورد .
بسیار مهم است که پدر و مادر و مربیان پس از آن که مطمئن شدند وظایف
کودکان را به وضوح به آنان تفهیم نموده ومواد مورد نیاز برای انجام آن آموزه دینی در اختیارش قرار داده اند و راه انجام آن را به وی آموخته اندکم کم خود را کنار بکشند و آرام آرام به آنان اجازه دهند که شخصاً و بدون فشار و اصرار بی جا ، واقعیت ها و تکالیف دینی و حس مسئول بودن در قبال آن را تجربه کنند و قطعا لازم است که رفتار شایسته شان را با پاداشی تقویت کنند و به وعده های خویش وفا نمایند .
این جا است که کودک معتقد خواهد شد که انجام اُمور الهی فضیلتی عظیم برای او محسوب می شود .
البته باید تاکید نمود که معمولا قبول هر مسئولیتی در کودک توأم با بازی است .
بازی کردن عامل مهمی در ایجاد احساس مسئولیت ها در کودک است در آغاز رفتار های دینی هم می بینیم ، که کو دک همچون پدر ومادر و ... به نماز می ایستد : الله واکبر ، می گوید ، در بین نماز مقداری با خو د حر ف می زند ، به جای سجده دراز می کشد ، در حین نماز با عروسکش بازی می کند و برایش لالایی می گوید و بر پشت پدر سوار شده او را هِی می کند و ... نباید کو دک را بابت این رفتار باز خواست نمود.
ج- بهترین سن برای ایجاد مسؤولیت پذیری دینی
دوران خردسالی، بهترین زمان برای آموزش مسئولیت پذیری برای آنچه که شما آن را از کودکتان توقع دارید و خواهید داشت، می باشد .کودک به طور فطری به کار و فعالیت علاقه دارد .
برای این که کودکان را در زمینه دین و دین داری مقید بار آوریم می توانیم با توجه به سن و ظرفیت او ، اُموری را به او واگذارید تا به مرور به انجام کار های شخصی و در نتیجه به انجام مسئولیت های دینی و مذهبی ملزم شود . کودکان 3 و 4 ساله دوست دارند ؛ غذایشان را خودشان بخورند و لباس و کفش هایشان را خودشان بپوشند .
کودکان 5 ساله مایلند میز غذا و سفره را بچینند ،کشو ها و رختخواب را مرتب کنند
کودکان 6 ساله علاقه دارند و می توانند تا مسئولیت نیاز مندیهای اولیه منزل خرید (نان و سبزی و ... )را با فرض مصونیت از خطر برعهده گیرند.
کودکان سنین بالاتر ، شیفته پذیرش مسئولیتهای مهم تر هستند و این روند باید ادامه پیدا کند و کم کم به آموزش مسئولیت های دینی ومذهبی با توجه به توان و ظرفیت و کودک منتهی شود .
کودکی که در یک خانواده دین دار زندگی می کند ، برخی از کلمات مانند الله اکبر و لا الله الا الله و الحمد الله و صلوات را از پدر و مادر یا خواهر یا برادر و ... یاد می گیرد و بر زبان جاری می سازد . اشعار کوتاه مذهبی و سرود ها را یاد می گیرد و از خواندن آن ها لذت می برد این ها همه کودک را برای قبول تکالیف دینی آماده می گرداند ولی مشروط به این که آموزشها روند طبیعی و عادی داشته و تحمیلی صورت نپذیرد .
بچه غالبا از 5 سالگی و شاید قدری زود تر می تواند حمد و سوره را آهسته آهسته بیاموزد و می توان بقیۀ اذکار نماز را با همین منوال به او آموزش داد.
وقتی نماز را یاد گرفت و شش یا هفت ساله شد، پدر و مادر دستور می دهند که مرتب نمازت را بخوان و اوقات نماز را به او تذکر می دهند اول وقت خودشان آماده نماز می شوند و به کودک نیز متذکر می شوند وقت نماز رسیده است نمارت را فراموش نکن .
وقتی 9 ساله شد ، باید به طور قاطع و جدی او را به نماز خواندن وادار کنند.
اگر پدر و مادر خود دیندار باشند ، بااین برنامه می تواند فرزندان خویش را به دینداری عادت دهند ، به طوری که وقتی به سن بلوغ رسیدند خود به خود و بدون فشار و امر و دستوری به مسئولیتهای دینی و مذهبی خود عمل نمایند و از انجام آن لذت ببرند .
اما اگر والدین به بهانه این که هنوز به سن تکلیف نرسیده به عبادات و تمایلات مذهبی او اعتنا نداشته باشند و تا سن بلوغ آن را عقب اندازند ، انجام آن عبادت در سن بلوغ کودک و نوجوان دشوار خواهد بود ، و زیر بار این مسؤولیت نخواهد رفت و با اندک بهانه ای ممکن است آن را ترک نماید ، زیرا عملی که از نو نهالی عادت نشده باشد عادت کردن به آن در نوجوانی و جوانی دشوار خواهد بود
به این جهت ائمه اطهار ع به طور أکید دستور می دهند تا کودکان را از شش یا هفت سالگی به نماز خواندن عادت بدهید .
از باب نمونه امام باقرع فرمودند :
ما کودکانمان را از 5 سالگی به نماز خواندن وادار می کنیم ؛ ولی شمار از 7 سالگی آنها را به نماز امر کنید.
و امام صادق ع می فرمایند:
وقتی بچه هفت ساله شد ،به او بگویید دست و صورتش را بشوید و نماز بخواند ولی هنگامی که نه ساله شد ، وضوی کامل و صحیح را به او یادبدهید و دستور أکید بدهید که نماز بخواند و در صورت ضرورت با تنبیه می توانید او را به نماز خواندن وادار کنید.
|