فعالیتهای دینی و اجتماعی معظم له چشم گیر بود و خود شاهد بودم که برای تقویت مبانی ایمانی مردم چه کوششها کرد و چه زحمتها کشید مرحوم آقای فخر به گردن بسیاری از مردم جهرم و به ویژه ساکنین محله مصلی حق تربیتی دارد. هم شهریها و هم محلیها مخصوصا جوانان بدانند مرحوم آیت الله معظم آقای سید فخرالدین دادور نوری بود که پرده های تاریکی را که می رفت تا بسیاری را محجوب کند مرتفع نمود و محله را روشن و متغیر نمود اگر ارشادات عملی آقای فخر نبود شاید بسیاری از افراد فهمیده و متنفذ از راه اسلام منحرف می شدند چه شبهایی که خود به خاطر دارم شب از نیمه گذشته در زیر نور ضعیف چراغهای نفتی دودزا چون لامپا و گردسوز و گاهی چراغ موشی افراد را نصیحت می کرد و انذار می داد. بسیاری را تشویق می کرد که دست از اعمال ناپسند خود بردارند. دلالتهای عملی فقید سعید آنچنان مؤثر افتاد که بسیاری از جوانان به مساجد جلب شدند. نماز جماعت ایشان از لحاظ کیفیت و کمیت از بهترین جماعات جهرم بود گاهی مسجد پر می شد و افراد به زحمت
می افتادند و به زحمت خود را جا می دادند و لذا فقید سعید به توسعه مسجد مصلی اقدام کرد و موفق هم شدند و به صورت فعلی که بسیار هم مجلل است درآوردند. مرحوم آیت الله آقای فخر گذشته از کار تدریس علوم دینی فقه و اصول، منبر هم می رفتند و واقعاً حق منبر را ادا می کردند در سخنرانیها به آیات قرآن استناد می کرد و گاهی بیش از یک ساعت آن هم در ماه رمضان با نبودن وسائل خنک کننده مدرن در آن روزها مسلسل صحبت می کردند و همه مستمعین را بهره می نمودند. در موقع ذکر مصائب حضرت حسین بن علی سیدالشهداء و خاندان گرامی رسول اکرم خود به شدت می گریست و مردم را می گریاند. گاهی صدای ضجه مردان و زنان حاضر در مجلس تا فاصله ای دور شنیده می شد.
این سخنرانیها در ایام مخصوص ایراد می کردند که ده مجلس آن در ایام عاشورا بود و سه مجلس آن در روزهای نوزدهم و بیستم و بیست و یکم ماه رمضان بعد از پایان نماز ظهر و عصر برگزار می شد. اما همین چند جلسه سخنر انی آثار و فوائد معنوی فراوان در برداشت کسی به گناه و روزه خواری تظاهر نمی کرد. صدای موسیقی و آوازهای شاد شنیده نمی شد. بعضی که به خوردن شراب عادت داشتند توبه کردند. بسیاری از ز نان و مردان را که بسیاری از آنها فوت کرده اند می شناسم که از دروغ و غیبت پرهیز می کردند و از معاملات مشتبه ابا داشتند.
مرحوم آیت الله آقای سید فخرالدین در طول ماه مبارک رمضان افطاری می دادند و در هر شبی سی تا چهل نفر از مؤمنین را به افطار دعوت می کردند و این جانب هم گاهی جزء مدعوین بودم در تمام ایام سال به جز ماه رمضان و دو ماه محرم و صفر مجلس توسل به ائمه معصومین در هر عصر جمعه در منزل ایشان منعقد می شد و بعد از ذکر مصائب یکی از آقایان دعای سمات
می خواند و واقعاً مجلس حال و هوای معنوی خوبی داشت.
واردین به مجلس را احترام می کرد فقیر و غنی در نظرش یکسان بودند و برخوردش با بسیاری از مردم پدرانه بود. خشونت و تندی نداشت و تکیه کلامش باباجان بود.
وقتی حوادث ناگواری برای مردم پیش می آمد از آنها دلجوئی می کرد در تشییع جنازه افراد حتی فقراء حاضر می شد، بر آنها نماز می خواند در اکثر مجالس فاتحه ای که در دو مسجد مصلی و چهار راه که محل اقامه جماعتشان بود برگزار می گشت شرکت می کرد و در پایان مجلس فاتحه تا درب منزل مصیبت دیدگان را همراهی می نمود.
گفتار عملی و ارشادات معنوی و حرکات اصیل مردمی موجب شده بود که مردم از صمیم قلب ایشان را دوست بدارند و درباره اش فداکاری کنند و حتی خویشتن را به خطر اندازند. چنانکه در سفر اخیر به جهرم یکی از دوستان ایشان که به یاد می آورم در بسیاری از اوقات با ایشان بودند و مردی صمیمی و با صفاست یعنی جناب آقای حاجی وزیریان بسیار از فقدان ایشان اظهار تأثر
می کرد و از خدمات مرحوم آیت الله فخر سخن می گفت که آن فقید بزرگوار آنقدر برای اعتلای اسلام در جهرم مبارزه کرد که چندین بار ایشان را به قتل تهدید کردند و نقشه قتل ایشان را کشیدند که ما فهمیدیم و دیگر ایشان را در موقع خروج از منزل تنها نگذاردیم حتی ایشان گفتند که یک وقت افرادی در پای کناری که در مسیر حرکت ایشان بود پناه گرفته بودند که ایشان را از بین ببرند ولی نقشه آنها با وجود ما همراهان خنثی گردید. مرحوم آیت الله آقای فخر به نیازمندان و مستمندان کمک می کرد و بعضی را حقوق مستمری می داد، لباس ساده می پوشید و اکثر ملبوسات ایشان تیره رنگ بودند. در تابستان عبای نازک می پوشیدند و در بهار و زمستان عبای بهاره بدوش می انداختند. کفش پایشان نعلین ساخت قم بود و در تمام ایام سال حتی موقع بارندگی از نعلین استفاده می کردند. در بین غذاها به آبگوشت علاقه مند بودند و در بسیاری از اوقات ماست را به آبگوشت اضافه می کرد و ترید می نمودند و میل می کردند این بود شرح حال مختصری از مردی روحانی که عمر خویش را در راه تعلیم و تربیت و تهذیب به پایان رسانید.
مرحوم آیت الله آقای فخر در پی یک بیماری نسبتاً طولانی سرانجام در روز بیست و هفت آذر هفتاد و چهار برابر با روز بیست و پنجم رجب هزار و سیصد و شانزده روز وفات امام همام حضرت موسی بن جعفر علیه السلام در بیمارستان نمازی شیراز چشم از جهان فرو بست و دار فانی را وداع گفت. جنازه فقید سعید به جهرم منتقل و در روز سی آذر هفتاد و چهار در حضور هزاران نفر و پس از یک تشییع بسیار مجلل و پس از اینکه حضرت حجه الاسلام والمسلمین روحانی بزرگوار جناب آقای سیدحسین آیت اللهی دام ظله نماز میت را خواندند در آرامگاهی که برای خودشان در زاویه مسجد مصلی ساخته بودند دفن گردیده. رحمت الله علیه عاش سعیداً و مات سعیداً
فرزندان حضرت آیت الله مرحوم آقای سیدفخرالدین
حضرت آیت الله آقای سید فخرالدین دارای سه پسر و سه دخترند که همگی آنها به حمدالله در قید حیاتند.
فرزند اکبر ایشان جناب حجه الاسلام و المسلمین آقای سیدمهدی دادور (آیت اللهی) هستند که در قم سکونت دارند و به فعالیتهای فرهنگی مشغولند و در ایام سوگواری حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام به جهرم دعوت می شوند و با بیانات سودمند خویش مردم را مستفیض
می گردانند خداوند ایشان را موفق بدارد.
دومین فرزند آقای سیدحسین دادور هستند که فعلاً در جهرم ساکن است.
سومین فرزند آقای سیدمحمد دادور هستند که در خارج از ایران به سر می برند.
دختران مرحوم آیت الله آقای فخر در حیات ایشان ازدواج کرده اند و شوهران آنها مردانی مهذب و به گمانم همه آنها به کارهای فرهنگی مشغولند.
|