اسوه های هدایت

 

 

فرخنده زاد روز امام هادی (علیه السلام)

 جلوه هايى از شخصيت امام هادی(ع)

 جلوه هايى از شخصيت امام (ع)

ويژگى هاى امام هادى همانند صفات پدران و اجداد گرامى خويش بود و صفات والايى ، آنان را از همگان متمايز مى ساخت . حضرت تمامى عناصر شرف و كرامت را در خود جمع داشت و از همان خاندانى به شمار مى رفت كه خدايشان را از هر گونه رجس و پليدى پاك و منزّه ساخته بود ليكن ما در اين بخش به پاره اى از صفات آن حضرت اشاره اى مى كنيم :

امامت آن حضرت

امامت لطفى است از جانب خداوند كه تنها شامل كسانى مى گردد كه از آزمايش هاى الهى سرافراز بيرون آمده باشند و ضميرشان با ايمان به خدا و توحيد باريتعالى عجين باشد و گرد ظلم ، بطلان و ديگر معايب و نواقص ، بر دامان پاك آنها ننشيند.

ما قبلا در تمامى نوشته هاى مربوط به زندگى ائمه اطهار چه به تفصيل و چه مجملا به مباحث امامت پرداخته ايم لذا در اين كتاب تنها به نكات خاصى از مساءله مهم امامت مى پردازيم :

نياز به امامت

امامت از بنيادهاى اساسى دين اسلام است كه بدون آن امامت و كمال اين ديانت محقق نمى شود و هرگز از آن بى نياز نخواهد شد. احتياج به امامت تنها براى اداره امور دينى نيست بلكه امامت در تمامى بخش هاى اجتماعى ، اقتصادى و سياسى اسلام نقش تعيين كننده اى دارد و استقلال ، سيادت ، امنيت ، آزادى و آرامش امت مسلمان را تضمين مى كند. شايد اساسى ترين علت نياز به امامت ، مساءله انسان سازى باشد. امام و امامت است كه فضيلت و نيكى را در جامعه گسترش مى دهد و روح هايى به استوارى كوه مى پروراند، امامت است كه خودمحورى ، غرور، طمع ، حسد و ديگر انحرافات را از ريشه مى خشكاند و با تمامى كجروى ها نبرد مى كند.

سرمنشاء تمامى نيكى ها و عامل دوام جوامع انسانى و امّ الفضائل ، ايمان به خداوند است كه امام تجسم حقيقى اين اعتقاد و مبلّغ آن در تمام حركات و سكنات خود است . ايمان به خداست كه عالم را از مصائب جنگ ، نابودى و ديگر تنش هاى ناخواسته حفظ مى كند و اين ائمه بوده اند كه تلاش عمده شان مصروف تعميق آن در ميان مردم بوده است ، امامان بودند كه پرچم ايمان را در بلنداى آسمان به اهتزاز درآوردند و براى اعلاى كلمه توحيد تن به دشوارى هاى جنگ ، زندان ، خانه نشينى و... دادند و آثار درخشانى در اين زمينه از خود به يادگار گذاشتند.

اين (( نهج البلاغه )) است كه عميق ترين مفاهيم اعتقادى را براى ما شرح مى دهد و ما را دعوت مى كند تا در آفريده هاى خداوندى انديشمندانه بنگريم و زيبايى هاى فضائل را چنان به رخ ما مى كشد كه شيفته اخلاق اولياء اللّه مى شويم و آرزو مى كنيم كه خود، در اين سلك درآييم و حقيقت گرايش هاى حيوانى را چنان دقيق به تصوير مى كشد كه ما را از مفاسد و رذائل اخلاقى متنفر مى سازد.

صحيفه سجاديه يا انجيل آل محمّد (( - صلوات اللّه عليهم - )) نيز نقش مهمى در لطيف كردن روح ها دارد و مرغزار سرسبز ايمان است و سرچشمه زلال تشنگان معارف و اخلاق ، تمامى ادعيه ماءثوره از ائمه در اين نكته مشترك بوده و تزكيه نفس و پالايش روان را مد نظر قرار مى دهند و در صدد نجات آدميان از وادى جهل و غرور مى باشند. در كتب احتجاجى و كلامى دلايل استوارى از ائمه در دفع شبهات معاندين حق و منكرين خدا روايت شده است .

امام هادى در زيارت خود موسوم به ((جامعه )) به بخش هايى از كوشش و تلاش اجداد خود براى تحكيم ايمان اشاره مى كند در اينجا به فرازهايى از اين زيارتنامه اشاره مى كنيم :

(( السلام على الدعاة الى اللّه ، الادلاء على مرضاة اللّه ، و المستقرّين فى امر اللّه ، و التامين فى محبّة اللّه ، و المخلصين فى توحيد اللّه ، و المظهرين لا مر اللّه .... ))

((سلام بر دعوت كنندگان به سوى حق و راهنمايان به خشنودى خداوند، درود بر استواران در اجراى امر الهى و مستغرقان در محبت الهى ، سلام بر موحدان مخلص و آشكار كنندگان امر خدايى ...)).

امام سپس خطاب به اجداد خويش مى گويد: ((شما شاءن ، جلال و مجد خداوندى را بزرگ داشتيد و نام او را برقرار نموديد و ميثاق او را استوار كرديد و پيمان اطاعت او را محكم نموديد. براى خدا در نهان و آشكار به نصيحت پرداختيد و با حكمت و پند نيكو به راه خدا دعوت كرديد و جانهايتان را در راه خشنودى حضرت باريتعالى فدا نموده و دشوارى هاى ناشى از دعوت به سوى خدا را تحمل كرديد و صبر نموديد. نماز را بپاى داشتيد، زكات داديد و امر به معروف و نهى از منكر نموديد و در راه حق به بهترين وجه به جهاد برخاستيد تا آنكه دعوت حق را آشكار كرده واجباتش را بيان نموديد و حدود الهى را برپا كرديد. شرايع و احكامش را گسترديد و سنت هاى خداى را تعيين كرديد و خشنودى حق را به دست آورديد تسليم قضاى حق بوديد و رسولان پيشين را تصديق كرديد...)).

در فرازهاى بالا نقش پيكارگرانه ائمه را براى به اهتزاز درآوردن پرچم توحيد و دفاع از ارزش هاى دينى و اسلامى به خوبى مشاهده مى كنيم . آنان مخلصانه جان و مال خود را فداى حق و راه حق كردند و در اين راه چشمداشتى جز از ذات مقدس خداوندى نداشتند.

عصمت امامان (ع )

عصمت ائمه - عليهم السلام - از عناصر مهم انديشه شيعى بشمار مى رود گروهى به گمان محال بودن عصمت ، آن را منكر شده اند! ليكن ما در مباحث مربوط به ائمه آن را اثبات كرده و نادرستى دلايل مخالفين را نشان داده ايم و نه تنها امكان بلكه وقوع آن را نيز ثابت نموده ايم .

اگر كسى سرگذشت ائمه را بخواند كمترين شكى نسبت به عصمت آنان برايش باقى نخواهد ماند و يقين خواهد كرد كه آنان نه عمدا و نه سهوا مرتكب هيچ صغيره اى هم نشده اند. زندگى امامان ، ثبات قدم ، وحدت قول و عمل و بر صراط مستقيم بودن آنها را به خوبى نشان مى دهد تمام ائمه با شدت و برندگى كامل وظيفه دفاع از معتقدات دينى را به عهده گرفته و كمترين انحرافى از خود نشان ندادند. طاغوت زمان ، متوكل عباسى با تمام وسايل ممكنه در صدد برآمد تا امام هادى - عليه السلام - را بفريبد و او را از راه راست منحرف كند و به محافل لهو و لعب و فسق و فجور بكشاند ليكن امام با تمام وجود امتناع كرده مقاومت ورزيد و با مواضع خود دليلى روشن بر عصمت خود و اجداد بزرگوار خويش ارائه كرد و حقانيت شيعه را درباره عصمت ايشان به وضوح بيان نمود.

امام (ع ) در مزرعه خود كار مى كند

امام عظيم الشاءن به دور از گرايش هاى مادى و هواهاى نفسانى و خود بزرگ بيتى براى معيشت خود و خانواده اش بر زمين متعلق به خودشان كار مى كرد. على بن حمزه مى گويد: ابوالحسن ثالث را ديدم كه بر زمينى كار مى كرد و قدم هايش از عرق خيس شده بود. گفتم : ((قربانت گردم كارگران كجا هستند؟...))

حضرت فرمود: ((اى على ! بهتر از من و پدرم كسانى بودند كه با بيل در زمين خود كار مى كردند...)).

- ((آنها چه كسانى بودند؟...))

- ((رسول اللّه (( - صلى اللّه عليه و آله -، )) اميرالمؤ منين و تمامى پدرانم با دست خود كار مى كردند و اين كار پيامبران ، رسولان و اوصياى صالح بوده است ...))

هميشه ((كار)) شعار انبيا بوده است و خداوند پيامبرى را مبعوث نساخت مگر اينكه ((كارگر)) بود و ما در كتاب خود ((كار و حقوق كارگر در اسلام ))  بر اهميت كار و ارزش معنوى آن به اين حديث شريف استناد جسته ايم و نشان داده ايم كه كار كردن از سيره انبياى صالح بوده است .

راهنمايى گمراهان

امام هادى اهميت زيادى به هدايت گمراهان و منحرفان از راه حق مى داد و در اين راه كوشش خستگى ناپذيرى را آغاز كرده بود، از جمله كسانى كه به وسيله حضرت به حقيقت دست يافت و هدايت شد ((ابوالحسن بصرى )) معروف به ((ملاّح )) را مى توان نام برد. وى ((واقفى )) بود و پس از امام موسى كاظم امامت هيچ يك از فرزندان حضرت را نپذيرفته بود. روزى حضرت هادى بصرى را ديده به او گفت :

((اين خواب غفلت تا كى ؟ آيا وقت آن نرسيده است كه به خود آيى ...)) نفس قدسى حضرت آنچنان گرم و مؤ ثر بود كه همين دو جمله او را دگرگون ساخته به راه صلاح باز آورد و به امامت حضرت معترف گشت .

عبادت حضرت

هنگام مطالعه سيره ائمه طاهرين و پيشوايان خاندان عصمت و طهارت يك مطلب به وضوح قابل مشاهده است و آنهم توجه شديد ايشان به عبادت ، شب زنده دارى ، تلاوت قرآن و مناجات با پروردگار است . ابوفراس حمدانى به مقايسه ميان ائمه و بنى عباس دست زده چنين مى گويد:

(( تمسى التلاوة فى ابياتهم سحرا

و فى بيوتكم الا وتار و النغم ))

((آواى تلاوت قرآن تا سحر از خانه هاى ائمه به گوش مى رسد. و در خانه هاى شما - بنى عباس - اين ترانه ها و صداى چنگ و رباب است كه تا بامداد گوش ها را مى خراشد)).

امام هادى - عليه السلام - بيش از همه معاصران خود به عبادت و تهجّد مى پرداخت و تقوا و پايبندى وى به اصول ديانت زبانزد خاص و عام بود. ايشان تمام نوافل را بجا مى آورد و در ركعت سوم نافله مغرب سوره حمد و اول سوره حديد تا (( ((انه عليم بذات الصدور)) )) و در ركعت چهارم پس از سوره حمد، آخر سوره حجرات را تلاوت مى كرد.

نافله اى را نيز به اين صورت به حضرت نسبت داده اند كه : ايشان در ركعت اول ، سوره حمد و يس و در ركعت دوم ، سوره حمد و الرحمن را تلاوت مى كردند.

 
 

قرآن آنلاين

آمار بازديدکنندگان

mod_vvisit_counterامروز199
mod_vvisit_counterاین ماه11708
mod_vvisit_counterکل بازدیدها921200