هفدهم ماه مبارک رمضان :
*مرگ عایشه در سال 58 هجری قمری در مدینه
* وقوع غزوه بدر
عایشه دختر ابوبکر و همسر پیامبر(ص) است. کنیه او ام عبدالله و مادرش ام رومان دختر عمیر بن عامر بن وهمان بن حارث بن غنم بن مالک بن کنانه است. پیامبر در سال دوم یا سوم پس از هجرت با او ازدواج کرد زمانی که آن حضرت در گذشت عایشه، هجده ساله بود.
عایشه از آن پس تا هنگام مرگ به شخصیتی موثر تبدیل شد که حوادث زیادی را پدید آورد. در زمان پیامبر پس از اینکه پیامبر رازی را به او و همسر دیگرش حفصه گفت، برخلاف آنچه پیامبر گفته بود که آنرا افشا نکنند، آنها راز را بر ملا کردند. خداوند در همین زمینه آیاتی را در سرزنش این دو نازل فرمود. (آیات اولیه سوره تحریم)
در زمان عثمان، عایشه به یکی از سرسخت ترین مخالفان او تبدیل گردید. عثمان دستور داده بود که عطای او را قطع کنند. یک وقتی عثمان وارد مسجد شد. عایشه صدا زد که ای خیانتگر! در امانت خیانت کردی و رعیت را ضایع نمودی. عثمان در مقابل، آیه مربوط به زن حضرت نوح را بر وی تطبیق کرد.
زمانی دیگر عثمان کسانی را که به شرابخوری ولید بن عقبه شهادت داده بودند، تهدید به مجازات کرد. عایشه بر او بانگ زد که حدود شرعی را بلا اجرا گذاشته و گواهان را مورد اهانت خود قرار داده ای؟ آن شاهدان از ترس مجازات، به خانه عایشه پناه بردند. عایشه به عثمان می گفت: چه زود سنت و روش رسول خدا را ترک کردی. وی عثمان را نعثل (مردی یهودی) می نامید.
این سخنان که از دهان همسر پیامبر خارج می شد. تاثیر بسزایی در سقوط عثمان گذاشت این دشمنی تا جایی رسید که عایشه فتوای قتل عثمان را صادر کرد.
عایشه از زمان خود پیامبر(ص) با امیرالمومنین(ع) دشمنی داشت، لذا پس از خلافت امام علی(ع)، طلحه و زبیر که به مخالفت با آن حضرت پرداخته بودند، با علم به این امر نزد عایشه رفته و او را نیز با خود همراه ساختند.
آنها به بصره رفته و تعدادی را کشتند و بیت المال بصره را مصادره و عثمان بن حنیف حاکم بصره را مورد شکنجه قرار دادند. امیر المومنین(ع) بلافاصله همراه با سپاهی حرکت کردند و جنگ جمل میان آنها واقع شد. جمل به معنای شتر و حاکی از نقشی است که عایشه در جنگ داشته، چرا که عایشه بر شتر سرخ مویی سوار بود که سپاهیان از آن محافظت می کردند.
سرانجام امام حسن(ع) آن شتر را که نماد این سپاه بود از بین برد. وقتی جنگ با شکست سپاه جمل به پایان رسید. حضرت علی علیه السلام دستور داد تا عایشه را با احترام به مدینه باز گردانند. خود عایشه همیشه با یاد آوری این جریان تاسف می خورد و می گریست. اما نقش عایشه فراتر از این امور بود.
وقتی امام حسن مجتبی(ع)به شهادت رسید، خواستند آن حضرت را در جوار مرقد پیامبر(ص) دفن کنند. اما عایشه بار دیگر کینه خود را به اهل بیت نشان داد و گفت : چنین چیزی هرگز انجام نخواهد شد. مروان بن حکم و دیگر بنی امیه نیز با دفن حضرت در آنجا مخالفت کردند بنابراین امامحسین (ع)که بنا به وصیت خود حضرت مجتبی (ع)نمی خواست خونی ریخته شود، آن حضرت را در بقیع دفن فرمود.
معاویه وقتی که به مدینه آمد با عایشه دیدار کرد نظر او را درباره ولایتعهدی یزید پرسید. عایشه مخالف آن بود. اما معاویه گفت که این قضای الهی است و مردم بیعت کرده اند.
وی هدایای زیادی را برای عایشه می فرستاد و حتی زمانی قرض های او را نیز پرداخت.
عایشه جزو دوازده پیشوای اهل سنت می باشد. او احادیث زیادی نقل کرده که برای اهل سنت بسیار مهم و معتبر می باشد.
منابع:
تاریخ خلفا، ص 159 و 388.
سقیفه بنی ساعده، ص. 145
تاریخ ابن کثیر،ج 8، ص 136.
سال دوم هجری قمری: وقوع غزوه بدر
هنگامی كه رسول خدا(ص) از شدت آزار و اذیت اهالی مكه، ناچار گردید كه به مدینه منوره هجرت نماید و پس از هجرت، نخستین نظام حكومتی اسلامی را در این شهر بر پا نماید؛ دشمنی اهالی مكه، به ویژه قریش و سران قبایل و طوایف این شهر نسبت به آن حضرت و مسلمانان مدینه فزونی یافت و سرانجام تصمیم به یورش نظامی به سوی مدینه گرفتند.
سران قریش، مانند عتبه، شیبه، ولید بن عتبه، ابوجهل، ابوالبختری و نوفل بن خویلد، رهبری سپاه كفر و شرك را بر عهده داشتند و تعداد افراد آنان، نهصد و پنجاه تن بود و هر روز ده یا نه شتر برای اطعام سپاهیان می كشتند.(1)
بسیاری از آیات سوره انفال و آیاتی از سوره دخان، فرقان، حج، مؤمنون، قمر، اعراف، مزمل، اسراء، یونس، ابراهیم، مؤمنون، سجده و صافات درباره این واقعه نازل گردیده اند.
پیامبراكرم(ص) در روز دوازدهم ماه مبارك رمضان سال دوم قمری با تعدادی از یارانش به سوی كاروان قریش به سرپرستی ابوسفیان، رهسپار شد و در میان راه با تصمیم قریش مبنی بر هجوم آنان به سوی مدینه با خبر گردید(2) و به سوی آنان حركت كرد و زودتر از قریش به سرزمین بدر و چاه های آن رسید و چاه ها را به تصرف خویش در آورد. از آن سو، سپاه قریش نیز به بدر رسیده و در برابر سپاهیان اسلام قرار گرفتند. تعداد مسلمانان، سیصد و سیزده تن؛ حدود یك سوم سپاهیان كفر و شرك بود. در آغاز نبرد انفرادی و بسیاری سپس درگیری گروهی به وقوع پیوست و سپاهیان اسلام با رهبری خردمندانه پیامبر(ص)، مشركان و كافران را با شكستی سخت روبرو كرده و از بزرگان و فرماندهان آنان را كشتند، عده ای را زخمی و عده ای را اسیر كردند و مابقی، به سوی مكه عقب نشینی كرده و پیام پیروزی اسلام و شكست خفت بار كفر و شرك را به اهالی مكه رسانیدند.
در این نبرد، دلاوری های حضرت علی(ع) و حمزه سیدالشهداء به همراه سایر فرماندهان بسیار چشمگیر بود.
تعداد كشته های مشركان در این واقعه، بیش از هفتاد نفر بود(3) كه اسامی برخی از آن ها بدین قرار است: حنظله بن ابی سفیان، حارث بن حضرمی، عامر بن حضرمی، عُمیر بن أبی عمیر، عبیده بن سعید بن عاص، عاص بن سعید، عقبه بن ابی معیط، عتبه بن ربیعه، ولید بن عتبه، شیبه بن ربیعه، عامر بن عبدالله، حارث بن عامر، حارث بن ربیعه، ابوالبختری، نوفل بن خویلد، نضر بن حارث، ابوجهل، عاص بن هشام، مسعود بن امیه، امیه بن خلف، علی بن امیه و … (4)
تاریخ وقوع این واقعه در روز هفدهم و به روایتی روز نوزدهم و به روایتی دیگر روز دهم ماه رمضان بوده است.
گفتنی است كه از میان هفتاد و چهار كشته مشركان قریش، تعداد 22 نفر به دست امام علی(ع) به هلاكت رسیدند.(5)
اما اسیران آنان نیز بیش از هفتاد تن بودند كه اسامی برخی از آنان عبارت است از: ولید بن عتبه، عمرو بن ربیع، خالد بن ولید، هشام بن ولید، عكرمه بن ابی جهل، اُبی بن ابی خلف و غیره، كه تعداد دو نفر از آنان به دستور پیامبر اعدام و مابقی فدیه داده و پس از مدتی آزاد شدند.(6)
بسیاری از آیات سوره انفال و آیاتی از سوره دخان، فرقان، حج، مؤمنون، قمر، اعراف، مزمل، اسراء، یونس، ابراهیم، مؤمنون، سجده و صافات درباره این واقعه نازل گردیده اند.(7)
تاریخ وقوع این واقعه در روز هفدهم و به روایتی روز نوزدهم و به روایتی دیگر روز دهم ماه رمضان بوده است.(8)
--------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت ها:
1- المغازی (واقدی)، ج1، ص 19؛ منتهی الآمال (شیخ عباس قمی)، ج1، ص 54؛ تاریخ ابن خلدون، ج1، ص 402
2- المغازی، ج1، ص 21؛ تاریخ الیعقوبی، ج2، ص 45
3- المغازی، ج1، ص 144 و ص 152؛ التنبیه و الاشراف (مسعودی)، ص 204
4- همان، ص 147؛ تاریخ ابن خلدون، ج1، ص 405
5- همان، ص 152
6- همان، ص 130 و ص 138؛ تاریخ ابن خلدون، ج1، ص 405؛ تاریخ الیعقوبی، ج2، ص 45
7- همان، ص 131
8- همان، ص 51؛ منتهی الآمال، ج1، ص 57؛ وقایع الایام (شیخ عباس قمی)، ص 37؛ تاریخ الیعقوبی، ج2، ص 45؛ تاریخ الطبری، ج2، ص 130 و ص 148
|