خصوصيات ممتاز امام حسين عليه السلام بر انبياى الهى

29 - توسل پيامبران به امام حسين (ع(
هر كدام از پيام آوران خدا، كه به رنج و مشكل بزرگى مى رسيد با نام و ياد حسين و خداى حسين عليه السلام بر طرف مى شد كه اين مورد به چند روايت بسنده مى شود:
1 - در توبه و نيايش آدم ، خداوند نام هاى پنجگانه مقدس را به او آموخت و او به زبان آورد و با نام حسين عليه السلام نيايش او مورد قبول قرار گرفت .
2 - در طوفان نوح براى آرام گرفتن كشتى ، به آن حضرت وحى شد كه به پنج نور مقدس توسل جويد و با نام حسين عليه السلام كشتى نوح به طور دلخواه در قرارگاه خويش قرار گرفت .
3 - در دعاى زكرياى پيامبر كه مى گفت : پروردگارا! از جانب خود به من فرزندى ارزانى دار... خداوند، نام هاى مقدس پنجگانه را به او آموخت و او با به زبان آوردن نام گرانمايه حسين عليه السلام بشارت به يحيى پيامبر بدو رسيد.
4 - حضرت يونس در نجات از شكم ماهى ، خداى را فرا خواند و هنگامى كه با ياد آورى نام هاى پنجگانه به نام حسين عليه السلام اين بنده برگزيده خدا رسيد، نجات يافت .
5 - در جريان بر طرف شدن گزند و گرفتارى از ايوب پيامبر نيز، هنگام كه به بارگاه خدا نيايش كرد و ندا رسيد كه :
اركض برجلك هذا معتسل بارد و شراب
پايت را بر زمين بكوب اين آبى است براى شست و شو و اين آبى است سرد براى آشاميدن . آنجا نيز با نام مقدس حسين عليه السلام دعايش برآورده شد.
6 - در جريان ابراهيم و اسماعيل كه پيام آمد:
)وفديناه بذبح عظيم (
او را به قربانى پرشكوهى باز خريديم .
روايت است كه : )اين قربانى پر شكوه حسين عليه السلام است ( و با اين ترتيب پيام و مفهوم آيه نيز روشن است ، چرا كه حسين عليه السلام برتر از اسماعيل بود.
7 - در نجات يوسف پيامبر از نهانگاه چاه ، نيز روايت است كه : )آن حضرت به وسيله جبرئيل به پنج نور مقدس توسل جست و با ياد و نام حسين عليه السلام بود كه كاروانيان رسيدند و فرستاده آنان براى آب به سر چاه رهايى يافت .
8 - در نجات يوسف از زندان مصر، پس از سال هاى طولانى نيز، نام و ياد حسين عليه السلام و حرمت او در بارگاه خدا، نجات بخش بود.
9 - در برطرف ساختن غم و اندوه يعقوب نيز نام مقدس او كار ساز بود.
هنگامى كه كار بر يعقوب سخت شد، رو به بارگاه خدا گفت : )پروردگارا! نور ديدگانم و فرزندم يوسف ، از دستم رفتند، آيا به من مهر نمى ورزى ؟(
پيام رسيد كه بگو: )بار خدايا! تو را به شكوه محمد و على و فاطمه و حسن و حسين عليهما السلام سوگند مى دهم كه نور چشمم را به من باز گردان (.
و با زبان آوردن نام حسين عليه السلام ، بشارت دهنده فرا رسيد و او بينا گرديد.
10 - علاوه بر موارد ياد شده ، موارد ديگرى هست كه با ياد و نام مقدس آن حضرت كه بنده خاص و برگزيده خداست ، رنج و اندوه و پيامبران به خواست خدا برطرف شده است و نيز با ياد و نام مقدس او، ناخودآگاه موج غم و اندوه بر سراچه قلب آنان ، سايه افكنده است و دعاهايشان در بارگاه خدا، به هدف اجابت رسيده است .
و ما نيز:
بار خدايا! به گرفتارى و رنج گناهان خويش رنجديده ايم . گرفتارى ما به خاطر گناهانمان ، بزرگ و نابود كننده است ، تو را به شكوه و احترام محمد و على و فاطمه و حسن و حسين عليه السلام سوگندت مى دهيم كه گرفتارى و اندوه ما را بر طرف ساز و به بركت اثر گذارى نام مقدسش كه با ياد او دل هايمان مى شكند و سيلاب اشك از ديدگانمان جارى مى گردد، خواسته هاى ما را برآورد!
30 - مقايسه حضرت آدم با امام حسين
آدم از پيام آوران خدا و پدر انسانيت است و به فرمان خدا پس از آفرينش او، همه فرشتگان در برابرش سجده كردند كه آدم ، به منزله قبله بود و سجده از آن خدا.
حسين نيز اينگونه بود فرشتگان بر او درود و سلام فرستادند و در گرداگرد شهادتگاه او طواف كردند و شهادتگاهش معراج آنان بود و جايگاه فرود و صعود آنان .
خداوند آدم را در بهشت ويژه اش جاى داد و حسين بزرگ انسانى است كه بهشت و حوريان را از نور وجود او پديد آورد.
آدم به لباس هاى بهشتى آراسته شد و حسين زينت و زيور بهشت است .
آدم را خداوند برگزيد و حسين برگزيده خدا بود.
آدم به فراق بهشت آزمايش شد و حسين به جداى دوستان .
آدم به كشته شدن فرزندش آزمايش گرديد و خون او را ديد كه بر زمين ريخت و زمين را سيراب كرد و حسين نيز به شهادت فرزندش كه بدن او را پاره كردند.
آدم به هشدار از خوردن آن درخت آزمايش گرديد و فراموش كرد و خداوند در او تصميم آهنين نيافت ، اما حسين به وانهادن تمامى علائق و ارزش هاى مادى آزمايش گرديد و فراموش نساخت و تصميم آهنين و استوارى از خود نشان داد كه بى نظير بود.
آدم از نظر چهره و قامت ، برگزيده خدا در ميان موجودات بود و او و فرزندانش برگزيده آفرينش اند و حسين برگزيده از ميان اين برگزيدگان ، چرا كه او از، برگزيده محبوب جهان هستى پيامبر خداست و پيامبر از او.
31 - مقايسه ادريس پيامبر با امام حسين
خداوند حضرت ادريس را بر آسمان ها اوج داد و حسين نيز پس از شهادت ، روح ، خون ، پيكر و تربت را اوج بخشيد و بالابرد.
ادريس به هجرت از قلمرو ظلم و بيداد پراكندگى ياران ، گرسنگى و تشنگى در راه حق آزمايش شد و حسين نيز به هجرت از خدا و رويارويى قهرمانه با ديكتاتورى خون آشام اموى و به تشنگى و فشار روزگار براى حق و عدالت ... كه خواهرش در كنار پيكر به خون طپيده اش ناله زد و گفت : پدرم به فداى آن كه با لب تشنه به شهادت رسيد.
32 - مقايسه نوح با امام حسين
نوح ، بزرگ پيام آوران است .
حسين عليه السلام ، سالار همه جوانمردان بهشت .
خانه و جايگاه نوح شرافت يافت .
شهادتگاه حسين از آن جا شرافتش بيشتر شد.
خداوند در ميان جهانيان به نوح درود فرستاد كه : سلام على نوح فى العالمين چرا كه نجات مردم از طوفان به خاطر او بود
به حسين نيز درود باد كه نجات همه بشريت از آتش دوزخ به بركت وجود اوست .
نوح دارنده كشتى نجات بر امواج آب ها بود.
حسين صاحب كشتى نجاتى است كه هر آن كس بر آن نشيند از آتش هاى بدبختى دنيا و آخرت نجات يابد.
نوح نهصد و پنجاه سال در ميان قوم خويش زندگى كرد و بر او ستم روا داشتند و تا سر حد بيهوشى او را زدند و خون از گوشهايش جارى شد.
حسين عليه السلام نيز از فراسوى مردم دعوت شد و نيمروزى در ميان آنان بود و او را به شهادت رساندند و پيكر پاكش سه روز بر روى خاك ماند و سر مقدسش را بر فراز نيزه ها بردند و ستمى كه در يك ساعت بر او روا داشتند، از نهصد و پنجاه سال ، بيشتر بود.
33 - مقايسه ابراهيم با امام حسين
هنگامى كه با فروتنى و اخلاص در زيارت حسين عليه السلام اين جمله را به زبان مى آورى كه )السلام على ابراهيم خليل الله ( مى توانى هر دو نفر آنان ،، حسين عليه السلام يا ابراهيم را نيت كنى
مى توانى آن )خليل خدا ( را نيت كنى كه به خاطر انجام فرمان خدا خويشتن را به آتش بيدادگران نزديك ساخت و نه تنها از فرشتگان مدد نخواست ، بلكه از شدت اخلاص خدايش را نيز نخواند چرا كه گفت :
)حسبى من سؤ الى علمه بحالى (.
او از شرايط من آگاه است .
و نيز مى توانى به نيت خليل كربلا، سلام و درود نثار كنى كه خويشتن را در راه انجام فرمان خدا آماج شمشيرها و نيزه ها نمود و يارى فرشتگان را نپذيرفت و آتش دوزخ را و آتش فتنه اموى را براى امت بزرگى سرد و سلامت ساخت .
به هنگام سلام ، مى توانى آن خليل بزرگى را نيت كنى كه چهره نورانى فرزندش اسماعيل را به خاطر خدا بر خاك نهاد.
نيز مى توانى آن خليل پرشكوهى را نيت كنى كه در راه خدا چهره فروزان فرزندش على را با بدن قطعه قطعه بر خاك نهاد.
به هنگام نثار درود بر ابراهيم ، مى توانى خليل بزرگوارى را نيت كنى كه همسرش ساره از او براى تهيه غذا، مواد غذايى خواست و او از همسرش خجالت كشيد كه او را دست خالى برگرداند و ظرف را از ريگ هاى بيابان پر كرد و خداوند به قدرتش آن را به مواد غذايى تبديل كرد.
يا آن خليل بلند آوازه اى را قصد كنى كه دخت گرانمايه اش در محاصره دشمن از او آب خواست كه در پاسخ دردانه اش فرمود: دخترم ! تشنگى تو بر من گردان است ، اما براى خدا همه مشكلات را بايد به جان خريد.
34 - برترى امام حسين (ع) بر يعقوب پيامبر
در زيارت حسين عليه السلام مى خوانيم كه :
السلام على يعقوب الذى رد الله اليه بصره برحمته .
سلام بر يعقوب پيامبر كه خداوند به رحمت خويش ، نور ديدگانش را بدو باز گردانيد. در اين درود و سلام ، مى توانى يعقوب پيامبر را نيت كنى كه پدر دوازده پسر بود و هنگامى كه آنان را فرا خواند، در كمال صحت و سلامت در برابرش ايستادند و گفتند: ) پدر جان ! يكى از ما را گرگ خورد(
و او از اين رخداد و خبر دردناك ، كمرش خم و نور چشمانش را از دست داد.
و نيز مى توانى يعقوب كربلا، حسين عليه السلام را قصد كنى كه پدر يك پسر بود كه ندايش را از شهادتگاه شنيد كه ):پدرجان ! آخرين سلام مرا پذيرا باش كه اينك لحظات جدايى است .
مى توانى يعقوب پيامبر را نيت كنى كه پيراهن آلوده به خون فرزندش را كه سالم بود نگريست و گفت :)گويا گرگ پر مهرى بوده كه پسرم را خورده و پيراهن او را پاره نكرده است (
از يعقوب پيامبر، يوسف را خواستند بدين بهانه كه : در دشت زيبا و مناظر دل انگيزش بخورد و بازى كند، اما او نمى پذيرفت و مى گفت : )بردن او، مرا اندوهگين مى سازد(
اما حسين عليه السلام هنگامى كه فرزند قهرمانش به سوى ميدان جهاد حركت كرد و بانوان حرم او را از حركت باز داشتند، فرمود: )او را رها كنيد كه شوق ديدار خدا و پيامبرش را در سر دارد(
يعقوب پيامبر را بشارت دهنده با پيراهن يوسف فرا رسيد و آن را به سر و روى او انداخت و او بينا شد.
اما حسين عليه السلام نداى جدايى فرزندش را شنيد گويى دنيا در نظرش تيره و تار شد.
35 - مقايسه امام حسين با حضرت يوسف
هنگامى كه برادران حسود، ميان يوسف و پدرش جدايى افكندند و نقشه كشتن او را كشيدند، يكى از آنان گفت : )يوسف را نكشيد و او را در نهانگاه چاه بيفكنيد( و چنين كردند.
اما يوسف پر شكوه كربلا را پس از به شهادت رساندن تمامى ياران ، فرزندان ، برادران و... و پس از وارد ساختن زخم هاى عميق و بسيار بر پيكرش كه هر كدام از آنها براى شهادتش كافى بود، ناگهان همگى سپاه شوم اموى فرياد كشيدند كه : )حسين را دسته جمعى بكشيد( اينجا بود كه گروهى براى كشتن آن حضرت هجوم آوردند و گروهى براى بريدن سر مطهرش و پس از شهادت پر شكوهش ، شقاوت هايى كه بر آن پيكر مطهر روا داشتند كه قلم از ترسيم آن ناتوان است .
كاروانيان يوسف پيامبر را پس از افكندن در نهانگاه چاه ، يافتند و با خود بردند و براى فروش در بازار مصر گرداندند.
و يوسف كربلا را نيز از شهادت در حالى كه پيكرش بر روى خاك بود، سر مقدسش را بر فراز نيزه هاى بيداد در كوفه ، شام ، بازار و كوچه هاى آن شهرها، بزدلانه و شقاوتمندانه گردانيدند.
يوسف پيامبر را به ضرب زور بر دربار پادشاه مصر بردند، اما پس از مدتى مورد احترام او قرار گرفت و امانتدار او شد.
اما سر مقدس يوسف كربلا را به بارگاه ديكتاتور سفاكى بردند كه به جنايت خويش افتخار مى كرد و بر سيد و سالار شهيدان اهانت روا مى داشت و بر لب و دندان او چوب بيداد مى نواخت .
36 - قياس هود پيامبر و امام حسين (ع(
هود پيامبر خدا بود و صاحب توكل و اعتمادى خاص ، آنگونه كه در برابر دشمنان با توكل به خدا گفت :)…فكيدونى جميعا ثم لا تنظرون .
همگى بر ضد من به حيله گرى برخيزيد و مرا مهلت ندهيد.
حسين عليه السلام نيز هنگامى كه در برابر سپاه اموى ايستاد، پس از خير خواهى و ارشاد آنان شهامتمندانه همين سخن را گفت .
هود پيامبر اين سخن را گفت ، اما قومش او را زدند و بدو سنگ انداختند، اما از او دست برداشتند.
ولى سپاه اموى با همه سلاح و امكانات خويش ، به هر شقاوتى بر ضد حسين عليه السلام و يارانش دست يازيدند.
كافران ستمكار، هود پيامبر را، مورد يورش قرار دادند و تا به شماره افتادن نفس ، گلويش را فشردند و آنگاه رها كردند.
اما سپاه اموى ، حسين عليه السلام را سر بريدند و پس از شهادت ، پيكرش را قطعه قطعه ساختند و آنگاه اسب بر بدن مقدسش تاختند و پيكرش را درهم نورديدند.
37 - مقايسه شعيب پيامبر و امام حسين (ع(
اين پيامبر بزرگ ، پدر دو دخت گرانمايه بود، موسى آنان را بر دروازه مدين با گوسفندانشان ديد كه كنارى ايستاده و در انتظارند تا مردم گوسفندان خويش را سيراب ساخته و بروند، آنگاه آنان گوسفندان خود را آب دهند و به همين دليل كهنسالى پدرشان ناگزير از اين كار هستند.
موسى ، با ديدن شرايط آنان ، گوسفندانشان را آب داد.
اما حسين عليه السلام در جهاد بر ضد كفر و ريا، در شرايط سختى قرار گرفته بود كه دختران ، خواهران ، كودكان خردسال ، برادران ، برادرزادگان و نزديكانش ، همگى در اوج تشنگى بودند و آن گرامى به سوى فرات آمد و براى آنان آب خواست و در حالى كه از آن آب ، همگان حتى سگ ها و خوك هاى بيابان مى نوشيدند و كسى مانع آنان نبود، حسين عليه السلام را بازداشتند. او و همه كسانش را در محاصره آب به شهادت رساندند با اينكه مى دانستند پدر و نياى بزرگش ، برتر و بالاتر از همه جهانيان هستند.
38 - يحيى پيامبر و حسين (ع(
يحيى پيامبر و حسين عليه السلام از سه ديدگاه با هم شباهت دارند:
1 - نخست اينكه ، در موارد مختلفى ميان اين دو بنده خاص خدا شباهت هايى است .
2 - از پيامبر گرامى روايت است كه مى فرمود: ((در جهنم ، نقطه اى است كه سزاوار هيچ يك از مخلوق خدا، جز قاتل يحيى پيامبر و قاتل فرزندش حسين نيست (.
3 - خود حسين عليه السلام در راه كربلا، در هر منزلگاهى پيوسته از يحيى پيامبر ياد مى كرد.
39 - رمز ياد يحيى
حسين عليه السلام در هر منزلگاه ، ميان مكه و كربلا يحيى آن پيامبر بزرگ را ياد مى كرد و به ويژه هديه داده شدن سر مقدسش را، خاطر نشان مى ساخت و اگر نيك بينديشيم اين سخت ترين مصائب به نظر مى رسد، چرا كه شنيدن شماتت دشمن از دور بزرگ ترين مصيبت است . اما نگريستن بر دشمن و ديدن سر بريده دوست در برابر او و تحمل شرارت و اهانت او، همانگونه كه در مورد حسين عليه السلام اتفاق افتاد، سخت غير قابل تحمل است . اين جنايت بر پيامبر گرامى آنقدر گران آمد كه بر هركس كه با دين سر مقدس حسين عليه السلام در بارگاه ستم اموى ، شادمان گردد نفرين كرد.
40 - مقايسه حضرت موسى با امام حسين (ع(
هنگامى كه حسين (ع) از مدينه حركت كرد برخى از آيات مربوط به اين پيامبر بزرگ را تلاوت كرد. و هنگامى كه به مكه وارد شد، برخى ديگران از اين آيات را و در اين تلاوت ، آيا مربوط به موسى عليه السلام مطابقت و مقايسه شرايط دو بزرگوار بود، بدين صورت : موسى عليه السلام هم سخن خدا است و حسين عليه السلام نيز همانگونه كه در روايت آمده است بدين مقام مفتخر شد، هم در زندگيش و هم به هنگام شهادت كه ندا رسيد:
يا ايتها النفس المطمئنه # ارجعى الى ربك راضيه مرضيه
موسى عليه السلام داراى معجزه خاصى بود كه دست مقدسش گاه درخشان و نورافشان بود و حسين عليه السلام فراتر از آن بود، چرا كه پيشانى و گلوگاه مقدسش به خاطر بوسه هاى بسيار پيامبر صلى الله عليه و آله نورانى بود و چهره مباركش هنگام كه به خاك و خون آغشته شد بود، نور افشانى مى كرد آنچنان كه هر بيننده اى را از توجه به چگونگى كشته شدنش باز مى داشت و سر مطهرش نيز بر فراز نيزه ها مى درخشيد.
موسى ، داراى معجزه ديگرى بود آن اين بود كه بر اثر زدن با عصا، صخره ها منفجر مى شد و آب از آن مى جوشيد و حسين عليه السلام نيز فاجعه جانگداز شهادتش باعث انفجار صخره ها شد و خون از صخره ها و سنگ ريزه ها روان گرديد، همانگونه كه در بيت المقدس اتفاق افتاد.
و نيز در روايت آمده است كه : )شامگاه شهادت او تا بامداد روز بعد، هر سنگى را كه بر مى داشتند زير آن خون تازه بود(
و نيز شهادت او سيلاب اشك از ديدگاه جارى ساخت و نيز نام مقدسش ...
موسى ، برايش نعمت غذاى آسمانى )من و سلوى ( فرود آمد و براى حسين (ع) نيز ميوه هاى بسيارى فرود آمد، گاهى طبقى از رطب و گاهى غذاى پخته شده ، زمانى انار و به و زمانى ديگر سيب ...
موسى عليه السلام پيامبرى است كه طور سينا به خاطر او شرافت يافت تا جايى كه خدا بدان مكان ، سوگند ياد مى كند و حسين عليه السلام پيشواى بزرگى است كه كربلا به افتخار او شرافت ويژه يافت و در برخى روايات است كه طور سينا، همان كربلا است .
موسى صاحب عصاى خاصى است كه نشانه ها از آن آشكار گرديد و حسين عليه السلام صاحب شمشيرى است كه شجاعت پيامبر از آن آشكار شد و او را براى حسين عليه السلام به ارث نهاد تا جايى كه شجاعت حسين عليه السلام شهره آفاق گرديد.
موسى گفت : ... واجعل لى وزيرا من اهلى # هارون اخى بار خدايا! برادرم هارون را از خاندانم وزيرم قرار ده .
و براى حسين عليه السلام وزيرى چون برادرش عباس قرار داد و او را در همه فراز و نشيب هاى قيام توحيدى و ستم سوزش ، شريك او ساخت و او را پشتوانه و يار و ياور او گردانيد، به همين جهت به هنگامى شهادت عباس فرمود: )برادرم ! بپاخيز كه اينك كمرم شكست (
41 - مقايسه حضرت عيسى و امام حسين (ع(
اين پيامبر گران قدر فرزند مريم پاك است .
و حسين عليه السلام ، فرزند گرانمايه فاطمه مطهره عليها السلام .
او فرزند بانويى است كه فرشتگان ندايش دادند كه :
يا مريم ان الله اصطفيك و طهرك و اصطفيك على نساء العالمين .
هان اى مريم ! خداوند تو را برگزيده و پاكيزه ساخت و بر زنان جهان برترى بخشيد.
حسين عليه السلام نيز فرزند بانوى گرانمايه اى است كه مورد نداى فرشتگان قرار گرفت و برترين بانوان دنيا و آخرت بود.
عيسى عليه السلام روح خدا و آفريده اوست .
حسين عليه السلام نور خدا و دروازه رحمت او.
عيسى عليه السلام فرزند بانوى بانوان جهان معاصر خويش است .
حسين عليه السلام فرزند سالار زنان دنيا و آخرت .
آن پيامبر بزرگ از شدت زهد و وارستگى ، خشت و سنگ را بالش خود ساخته بود.
حسين عليه السلام سر را در راه خدا، نثار كرد و سر در بدن نداشت تا بر بالين نهد.
عيسى عليه السلام لباس خشن مى پوشيد.
حسين عليه السلام لباسش را هم در راه خدا از بدنش ربودند.
عيسى عليه السلام به غذايى ساده ، قناعت مى ورزيد.
حسين عليه السلام سه روز پيش از شهادت در محاصره آب و غذا بود.
عيسى عليه السلام ثروتى نداشت تا آن را نگاه دارد.
حسين عليه السلام خيمه هايش را غارت كردند و لباس از پيكر مطهرش ، پس از شهادتش ربودند.
عيسى عليه السلام پسرى نداشت تا با شهادتش او را داغدار سازد.
فرزند گرانمايه حسين عليه السلام با شهادت در راه حق ، توان او را گرفت و دنيا را در برابر ديدگانش تيره و تار ساخت ، اما براى خدا شكيبايى پيشه ساخت .
عيسى عليه السلام سايه اش در برابر حرارت خورشيد، مشرق ها و مغرب هاى زمين بود.
حسين عليه السلام پيكرش سه شبانه روز زير تابش خورشيد بود.
عيسى عليه السلام مركبش ، دو پايش بود و خدمتگزارش ، دو دستانش .
حسين عليه السلام بزرگ مردى است كه سر و دست و پا را در راه خدا نثار كرد و انگشتانش را براى بردن انگشترش بريدند و بردند.