اسوه های هدایت

 

 

شعارهاى نهضت حسينى

 ويژگى پيام و شعارهاى نهضت حسينى


177 - پيام فورى عاشورا
به نظر من امروز اين پيام عاشورا از ديگر درس ها و پيام هاى عاشورا براى ما فورى تر است ما بايد بفهميم چه بلايى بر سر آن جامعه آمده كه سر حسين بن على عليه السلام آقازاده اول دنياى اسلام و پسر خليفه مسلمين على بن ابيطالب عليه السلام ، در همان شهرى كه پدر او بر مسند خلافت مى نشسته است گردانده شد و آب از آب هم تكان نخورد. بايد ببينيم چگونه از همان شهر افرادى آمدند به كربلا و او و اصحابش را با لب تشنه به شهادت رساندند و حرم اميرالمؤ منين را به اسارت گرفتند حرف در اين زمينه زياد است . من در پاسخ به اين سؤ ال يك آيه قرآن را مطرح مى كنم . قرآن جواب ما را داده است . قرآن درد و بيمارى را به مسلمين معرفى مى كند. آن آيه اين است كه مى فرمايد فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلوه واتبعوا الشهوات فسوف يلقون غيا. دو عامل ، عوامل اصلى اين گمراهى و انحراف عمومى است : يكى دور شدن از ذكر خدا كه مظهر آن صلوه و نماز است . يعنى فراموش كردن خدا و معنويت و جداكردن حساب معنويت از زندگى و فراموش كردن توجه و ذكر و دعا و توسل و طلب توفيق از خداى متعال و توكل بر خدا، و كنار گذاشتن محاسبات خدايى از زندگى ، و عامل دوم )اتبعوا الشهوات (  است يعنى دنبال شهوترانى ها و هوس ها و در يك جمله دنياطلبى رفتن و به فكر جمع آورى ثروت و مال بودن و التذاذ و به دام شهوت دنيا افتادن واصل دانستن اينها و فراموشى آرمان ها.
اين درد اساسى و بزرگ است و ما هم ممكن است به اين درد دچار بشويم .

-178شروط موفقيت يك پيام موفقيت

يك پيام چند شرط دارد: غناى محتواى خود پيام ، استخدام وسائل مشروع و پرهيز از وسائل ضد، استفاده از متد صحيح ، شخصيت حامل پيام .
بحث ما فعلا درباره دو مطلب است : يكى بحث كل درباره شرائط حامل پيام ، ديگر بحثى شخصى درباره تاءثير شخصيت اهل بيت در تبليغشان ، كه البته دو جنبه دارد، يكى اينكه اسلام را شناساندند، ديگر اينكه مردم را به ماهيت اوضاع آگاه ساختند.


179 - سيدالشهداء آموخت به ما كه از قلت عدد نترسيم
حضرت سيدالشهداء عليه السلام به همه آموخت كه در مقابل ظلم ، در مقابل ستم ، در مقابل حكومت جائر چه بايد كرد. با اينكه از اول مى دانست كه در اين راه مى رود راهى است كه بايد همه اصحاب خودش و خانواده خودش را فدا كند و اين عزيزان اسلام را براى اسلام قربانى كند، لكن عاقبتش را هم مى دانست ... علاوه بر اين ، در طول تاريخ آموخت به همه كه راه همين است . از قلت عدد نترسيد، عدد كار پيش مى برد. افراد ممكن است خيلى زياد باشند لكن در كيفيت ناقص باشند يا پوچ . و افراد ممكن است كم باشند لكن در كيفيت توانا باشند و سرافراز.


180 - مهاجمى با منطق شهيد
امام حسين كه مهاجم است و منطقش ، منطق شهيد؛ آن روزى كه پيامش را در صحراى كربلا ثبت مى كرد، نه كاغذى بود، نه قلمى ؛ همين صفحه لرزان هوا بود. ولى همين پيامش روى صفحه لرزان هوا، چرا باقى ماند؟ چون فورا منتقل شد روى صفحه دل ها؛ روى صفحه دل ها آن چنان حك شد كه ديگر محو شدنى نيست .


181 - ثبت پيام در قلوب اهل ايمان
امام حسين پيام خونين خودش را روى صفحه لرزان هوا ثبت كرد، ولى چون توام با خون و رنگ قرمز بود. در دل ها حك شد. امروز شما ميليون ها افراد از عرب و عجم را مى بينيد كه پيام امام حسين را مى دانند:انى لا ارى الموت الا سعاده و الحياه مع الظالمين الا برما
آنجا كه آدم مى خواهد زندگى بكند ننگين ، آنجا كه مى خواهد زندگى بكند با ظالم و ستمگر، آنجا كه مى خواهد زندگى فقط برايش نان خوردن و آب نوشيدن و خوابيدن باشد و زير بار ذلت ها رفتن ، مرگ هزاران با بر اين زندگى ترجيح دارد. اين پيام شهيد است .


182 - شعار محيى نه مخدر!
شعارهاى اباعبدالله ، شعارهاى احياى اسلام است ؛ كه : اين است كه : چرا بيت المال مسلمين را يك عده به خودشان اختصاص داده اند؟ چرا حلال را حرام ، و حرام خدا را حلال مى كنند؟ چرا مردم را دو دسته كرده اند، مردمى كه فقير فقير و دردمندند، و مردمى كه از پرخورى نمى توانند از جايشان بلند شوند؟
در بين راه در حضور هزار نفر لشكريان حر، آن خطبه معروف را خواند كه طى آن ، حديث - پيغمبر - را روايت كرد، گفت : پيغمبر چنين فرموده است كه : اگر زمانى پيش بيايد كه اوضاع چنين بشود؛ اگر مسلمان آگاه اينها را بداند و سكوت كند، حق است بر خدا كه چنين مسلمانى را به همانجا ببرد كه آن ستمكاران را مى برد، بنابراين ، من احساس وظيفه مى كنم الا و انى احق من غير در چنين شرايطى من از همه سزاوارترم .
پس اين است مكتب عاشورا و محتواى شعارهاى عاشورا. شعارهاى ما در مجالس ، در تكيه ها، و در دسته ها بايد محيى باشد نه مخدر؛ بايد زنده كننده باشد نه بى حس كننده . اگر بى حس كننده باشد، نه تنها اجر و پاداشى نخواهيم داشت ، بلكه ما را از حسين عليه السلام دور مى كند.


183 - اهميت شعارهاى اباعبدالله
بايد ديد شعارهاى حسين بن على در روز عاشورا چيست ؟ همين شعارها بود كه اسلام را زنده كرد، تشيع را زنده كرد و پايه دستگاه خلافت اموى را چنان متزلزل كرد كه چنانچه نهضت اباعبدالله نبود، بنى عباس اگر پانصد سال خلافت كردند، حزب اموى كه به قول عبدلله علايينى و خيلى افراد ديگر با برنامه آمده بود تا بر سرنوشت كشورها اسلامى مسلط شود، شايد هزار سال حكومت مى كرد، با چه هدفى ؟ هدف برگرداندن اوضاع به ماقبل اسلام ، احياى جاهليت ، ولى در زير ستار و پرده اسلام . شعارهاى اباعبدالله بود كه اين پرده ها را پاره كرد و از ميان برد.


184 - شعارهاى گوناگون
شعارهاى ايشان (امام حسين عليه السلام ) با آهنگ هاى مختلف است . وقتى كه در ميدان جنگ تنها مى ايستاد، شعارهاى بلند مى داد، شعارى را مى خواند كه با وزن طولانى بود:

انا ابن على الطهر من آل هاشم

 

كفانى بهذا مفخرا حين افخر

 

اما وقتى كه حمله مى كرد، شعارهاى حمله اى مى داد مثل : ((الموت اولى من ركوب العار)) يا همان شعرى كه قبلا خواندم .
شجاعت و قوت قلبى كه اباعبدالله در روز عاشورا از خود نشان داد، همه (شجاعان ) را فراموشاند. اين ، سخن راويان دشمن است .


185 - شعارهاى احيا كننده
اين است مكتب عاشورا و محتواى شعارهاى عاشورا. شعارهاى ما در مجالس ، در تكيه ها و در دسته ها بايد محيى باشد، نه مخدر؛ بايد زنده كننده باشد نه بى حس كننده . اگر بى حس كننده باشد، نه تنها اجر و پاداشى نخواهد داشت ، بلكه ما را از حسين عليه السلام دور مى كند.


186 - عزت نفس حسين (ع(
از شعارهاى روز عاشوراى حسين عليه السلام يكى اين است :

الموت اولى من ركوب العار

 

والعار اولى من دخول النار

 

تا آخرين لحظه ها عملش ، حركاتش ، سكناتش ، سخنانش ، تمام حق خواهى ، حق پرستى و موجى از حماسه است . شب تاسوعا كه براى آخرين باز به او عرضه مى دارند يا كشته شدن يا تسليم ! اظهار مى دارد؛ والله لا اعطيكم بيدى اعطاء الذليل و لا افر فرار العبيد؛ به خدا قسم ، كه من هرگز نه دست ذلت به شما مى دهم و نه مثل بردگان فرار مى كنم ، مردانه مقاومت مى كنم تا كشته بشوم . آن ساعت هاى آخر، ابا عبدالله باز همان است . باور نكنيد كه ابا عبدالله اين جمله را گفته باشد: اسقونى شربه من الماء فقد نشطت كبدى من كه اين جمله را در جايى نديده ام ، حسين اين جور در خواست ها نبود، بلكه او در مقابل لشكر دشمن مى ايستد و فرياد مى كند: الا و ان الدعى قد ركز بين اثنتين بين السله و الذله و هيهات منا الذله ياءبى الله ذلك لنا و رسوله والمومنون و حجور طابت و طهرت ، مردم كوفه ! آن ناكس پسر ناكس ، آن زنازاده پسر زنازاده ، امير شما، فرمانده كل شما، آن كسى كه شما به فرمان او آمده ايد به من گفته است كه از اين دو كار يكى را انتخاب كن : يا شمشير، يا تن به ذلت دادن ، آيا من تن به ذلت بدهم ؟ هيهات ! كه ما زير بار ذلت برويم ! ما تن خودمان را در جلوى شمشيرها قرار دهيم ، ولى روح خودمان را در جلوى شمشير ذلت هرگز فرود نمى آوريم . خداى من كه در راه رضاى او قدم بر مى دارم راضى نيست و مى گويد نكن ، پيغمبر كه وابسته به مكتب او هستم ، مى گويد نكن ، آن دامن هايى كه من در آنها بزرگ شده ام ، دامن على كه روى زانوى او نشسته ام به من مى گويد تن به ذلت نده .
اين يك حماسه است ، اما نه يك حماسه شخصى يا قومى در آن منيت نيست ، در آن خودپرستى نيست ، خداپرستى است در روز عاشورا حسين عليه السلام حد آخر مقاومت را هم مى كند، ديگر وقتى است كه به كلى توانايى از بدنش سلب شده است . يكى از تيراندازان ستمكار تيرزهرآلودى را به كمان مى كند و به سوى اباعبدلله مى اندازد كه در سينه اباعبدلله مى نشيند و آقا ديگر بى اختيار روى زمين مى افتد چه مى گويد؟ آيا در اين لحظه تن به ذلت مى دهد؟ آيا خواهش و تمنا مى كند؟ نه ، بلكه بعد از گذشت اين دوره جنگيدن رويش را به سوى همان قبله اى كه از آن هرگز منحرف نشده است مى كند و مى فرمايد: رضا بقضائك و تسليما لامرك و لا معبود سواك يا غياث المستغيثين اين است حماسه الهى ، اين است حماسه انسانى .

 

 
 

قرآن آنلاين

آمار بازديدکنندگان

mod_vvisit_counterامروز100
mod_vvisit_counterاین ماه12266
mod_vvisit_counterکل بازدیدها937326