اسوه های هدایت

 

 

عظمت خون سید الشهداء (علیه السلام)

تاءثير خون در اشاعه نهضت حسينى

712 - دادن خون در راه دين

براى سيدالشهداء عليه السلام تكليف بود آنجا كه بايد قيام بكند و خونش ‍ را بدهد تا اينكه اين امت را اصطلاح كند، تا اينكه اين علم يزيد را بخواباند و همين طور هم كرد و تمام شد. خونش را داد و خون پسرهايش را داد و اولادش را داد و همه چيزهاى خودش را داد براى اسلام.

713 - اعتراض خونين

چرا امام به مردم بصره نامه نوشت و آنها را دعوت كرد؟ آيا اين خود نوعى نقشه خونريزى و انقلاب نبود؛ بالاتر اينكه چرا در شب عاشورا (حبيب بن مظاهر) را به ميان بنى اسد فرستاد؟ چرا ياران و كسان خود را الزام نكرد كه خود را به كشتن ندهند؟
امام مخصوصا مى خواست اعتراض و انتقاد و اعلام جرم و فرياد عدالتخواهى خود را با خون خود بنويسد كه هرگز پاك نشود.

714 - رنگ آميزى صحنه عاشورا

در روز عاشورا، حر مى آيد توبه مى كند بعد مى آيد خدمت اباعبدالله ، حضرت مى فرمايد: از اسب بيا پايين

مى گويد: نه آقا اجازه بدهيد من خونم را در راه شما بريزم . خونت را در راه ما بريز يعنى چه ! آيا يعنى اگر تو كشته شوى ، من نجات پيدا مى كنم ؟ من كه نجات پيدا نمى كنم . و حضرت به هيچ چيزى نگفت : اينها نشان مى دهد كه اباعبدالله عليه السلام ، خونين شدن اين صحنه را مى خواست و بلكه خودش آن را رنگ آميزى مى كرد. اينجاست كه مى بينيم قبل از عاشورا، صحنه هاى عجيبى به وجود مى آيد كه گويى آنها را عمدا به وجود آورده اند تا مطلب بيشتر نمايانده شود، بيشتر نمايش داده بشود. اينجاست كه جنبه شبه پذيرى قضيه ، خيلى زياد مى شود.

715 - پيام خونين

در كتاب بررسى تاريخ عاشورا روى نكته اى خيلى تكيه كرده است ؛ تعبير ايشان اين است ، مى گويد؛ رنگ خون از نظر تاريخى ثابت ترين رنگ هاست ، در تاريخ و در مسائل تاريخى آن رنگى كه هرگز محو نمى شود رنگ قرمز است ، رنگ خون است و حسين بن على عليه السلام تعمدى داشت كه تاريخ خودش را با اين رنگ ثابت و زايل نشدنى بنويسد، پيام خود را با خون خويش نوشت .


716 - تعمدى در خونين سازى صحنه

گويى سيدالشهداء در خونين ساختن و رنگ قرمزى دادن به نهضت تعمد خاصى داشته است - و به قول مرحوم آيتى - چون رنگ قرمز ثابت ترين و لااقل نمايان ترين رنگ ها است .

خلاصه در عاشورا نوعى عمل رنگ آميزى ديده مى شود

717 - اى آسمان ببين و شاهد باش

)امام حسين ) برگشتند به خيام حرم ، اينجاست كه طفل شيرخوارشان را به دست ايشان مى دهند. اين طفل در بغل عمه اش زينب خواهر مقدس ‍ اباعبدالله است . حضرت اين طفل را در بغل مى گيرد. اباعبدالله نفرمود: خواهر جان ! چرا در ميان اين بلوا، در فضايى كه هيچ امنيتى ندارد و از آن طرف تير پرتاب مى شود دشمن مى آيد و به گلوى مقدس طفل اصابت مى كند؟ ببينيد رنگ آميزى چگونه است ؟ تا اين طفل اين چنين شهيد مى شود، دست مى برد و يك مشت خون پر مى كند و به طرف آسمان مى باشد كه : اى آسمان ببين و شاهد باش

718 - پاشيدن خون به آسمان

امام حسين عليه السلام طفلى از خود را از دست خواهرش زينب گرفت ، پس حرمله يا عقبه تيرى به سوى وى افكند كه در گلوى طفل جاى گرفت : حضرت خون ها را با كف دست خويش گرفت و به طرف آسمان پاشيد و فرمود: )آنچه بر سر مى آيد چون در معرض ديد خداوند است بر من آسان است )

719 - صحنه هاى ابلاغ

تاكتيك (ديگر)، ايجاد صحنه هايى رساندن بهتر (پيام خود) و رنگ آميزى ها از قبيل پاشيدن خون شيرخوار به آسمان كه ((عند الله احتسبه ))؛ اين را به حساب خدا مى گذارم )). سر و روى خود را با خون خود مخضب كردن اين چنين مى خواهم خدا را ملاقات كنم در مورد صحنه ها قصه دست به گردن با قاسم ، حبيب بن مظاهر. عجبا چقدر صحنه هاى طبيعى شكل مصنوعى دارد؟ از اين جهت نظير استعداد آهنگ پذيرى آيات قرآن است

720 - وضوى خون بار حسين (ع(

آن حضرت در صبحگاه روز شهادتش ، وضوى خاصى ساخت ، كف دست خويش را از خون پاكش پر كرد و چهره نورانى اش را رنگين كرد؛ آن گاه به خاك پاك و پاكيزه و مباركى تيمم كرد و بر چهره اش كشيد و به هنگام آمادگى كامل ، جان پاكش براى پرواز به بارگاه دوست ، پيشانى بر زمين نهاد و به سجده پرداخت .

     
 

721 - شكوه خونين امام

مردى از بنى دارم تيرى به سويش پرتاب كرد كه در زير گلوى شريف حضرت جاى گرفت . حضرت تير را بيرون آورد و دو دست خويش را زير گلو گرفت و چون از خون پر شدند به سوى آسمان پاشيد و عرض كرد: پرورگارا! من به تو شكوه مى كنم از اينكه با پسر دختر پيامبرت اينگونه رفتار مى شود.

722 - رمز جاودانگى

در لحظات آخر كه ضربات زيادى بر بدن مقدس اباعبدالله وارد شده بود كه ديگر روى زمين افتاده بود و بر روى زانوهايش حركت مى كرد و بعد از مقدارى حركت مى افتاد و دوباره برمى خاست ، ضربتى به گلوى ايشان اصابت مى كند. نوشته اند: باز دست مباركش را پر از خون كرد و به سر و صورتش ماليد و مى گفت : من مى خواهم به ملاقات پروردگار خود بروم . اينها صحنه هاى تكان دهنده صحراى كربلاست ، قضايايى است كه پيام امام حسين را براى هميشه در دنيا جاويد و ثابت و باقى ماندنى مى كند.

723 - اينگونه خدا را ديدار مى نمايم

(امام در آخرين لحظات حيات ) به زحمت بر مى خاست و دوباره به صورت به زمين مى خورد، سنان نيزه اى به گرده حضرت زد، سپس نيزه را بيرون كشيد و در استخوان هاى سينه حضرت فرو بد. و همين سنان تيرى پرتاب كرد كه در گلوى حضرت نشست .

حضرت بر زمين نشست و تير را بيرون كشيد، سپس دو دست مبارك به زير خون گرفت تا از خونش پر شد، و با دو دست خون آلود خود سر صورت خويش را رنگين ساخت و در همين حال مى گفت : (اينگونه خدا را ديدار مى كنم كه به خونم آغشته باشم و حقم به تاراج رفته است )

724 - نشانه هاى آشكار روز شهادت

هميزه ابن حجر مى گويد:

از نشانه هاى آشكار روز شهادت امام حسين عليه السلام اين بود كه از آسمان باران خون باريد و ظرف ها مملو از خون شدند و هوا به حدى سياه و تاريك شد كه ستارگان ديده شدند و تاريكى همه جا را فراگرفت ، به گونه كه مردم گمان كردند كه قيامت شده ، ستارگان با هم برخورد كرده و مخلوط شدند و هر سنگى كه از روى زمين برداشته مى شد، در زير آن خون تازه جوشيدن مى گرفت : دنيا تا سه روز تيره و تار بود تا آنگاه كه به سرخى گراييد و گفته شده كه تا شش ماه طول كشيد و به طور مداوم بعد از آن پديده مشاهده شد.


725 - آخرين سخن امام حسن (ع)

در آخرين سخنى كه امام حسن عليه السلام به برادر بزرگوار خويش امام حسين عليه السلام بيان مى نمودند، فرمودند، پس از شهادت تو لعنت خداوند بر بنى اميه نازل مى شود، از آسمان خون مى بارد و همه چيز، حتى حيوانات وحشى صحراها و ماهيان درياها بر تو گريه مى كنند.

روايت امام صادق عليه السلام كه به زراره فرمود: كه چهل روز آسمان و زمين و آفتاب بر امام حسين عليه السلام گريه كرد.

726 - شناخت امام حسين (ع) در شب شهادت

شيخ صدوق از يكى از اهالى بيت المقدس روايت كرده است كه او گفت : به خدا سوگند، ما ساكنان بيت المقدس ، شب شهادت امام حسين عليه السلام را شناختيم ؛ زيرا هيچ سنگ و كلوخى را از روى زمين بر نداشتيم ، جز اينكه از زير آن خون مى جوشيد، ديوارها همانند حلقه اى سرخ شدند و تا سه روز از آسمان خود تازه باريد و شنيديم كه منادى در نيمه شب ندا سر داد كه : (اترجوا امه قتلت حسينا)

727 - خون زير سنگ

عبدالملك از زهرى پرسيد: در آن روز كه امام حسين عليه السلام در كربلا به شهادت رسيد، در بيت المقدس چه اتفاقى افتاد؟

زهرى گفت : فلان كس به من گفت كه در صبحى كه امام على بن ابى طالب عليه السلام و در آن روز كه امام حسين عليه السلام به شهادت رسيدند، هر سنگى كه از زمين بيت المقدس بر مى داشتند، در زير آن خون تازه بود.


728 - نقش آيه با خون حسين (ع)

سيد جزائرى در كتاب زهرالربيع اينگونه نقل كرده كه

در شهر شوشتر، سنگ كوچك زردى را كه حفاران پيدا كرده بودند را ديدم كه بر آن سنگ نوشته شده بود:

بسم الله الرحمن الرحيم لا اله الا الله محمد رسول الله على ولى الله لما قتل الحسين بن على بن ابى طالب (ع) كتب بدمه على ارض حصباه و سيعلم الذين ظلموا اى منقلب ينقلبون ؛

به نام خداوند بخشنده مهربان ، نيست خدايى جز خداى يگانه ، محمد رسول و فرستاده اوست و على ولى الله است . هنگامى كه امام حسين عليه السلام به شهادت رسيد اين آيه با خون آن حضرت بر روى زمين نقش ‍ گرفت كه : و سيعلم الذين ظلموا اى منقلب ينقلبون .

729 - نثار خون

سيدالشهداء، امام مسلمين به ما آموخت كه در حالى كه ستمگر زمان بر مسلمين حكومت جابرانه مى كند، در مقابل او اگر قواى شما ناهماهنگ باشد به پا خيزيد و استنكار كنيد، اگر كيان اسلام را در خطر ديدند، فداكارى كنيد و خون نثار نماييد.

730 - مگر خون ما رنگين تر از خون سيدالشهداء است ؟

سيدالشهداء عليه السلام وقتى مى بيند كه يك حاكم ظالمى ، جائرى در بين مردم دارد حكومت مى كند، تصريح مى كند كه اگر كسى بيند كه حاكم جائرى در بين مردم حكومت مى كند، ظلم دارد به مردم مى كند بايد مقابلش بايستد و جلوگيرى كند هر قدر كه مى تواند با چند نفر با چندين نفر... مگر خون ما رنگين تر از خون سيدالشهداء است ؟ ما چرا بترسيم از اينكه خون بدهيم يا اينكه جان مى دهيم ؟ آن هم در ماجراى دفع سلطان جائرى كه مى گفت مسلمانم . مسلمانى يزيد هم مثل مسلمانى شاه بود، اگر بهتر نبود بدتر نبود، لكن چون با ملت اينطور مى كرد و مردى بود متعدى و ظالم و ملت را مى خواست زير بار اطاعت خودش بى جهت ببرد، سيدالشهداء لازم ديد كه سلطان جائر را سراغش برود ولو اينكه جان بدهد.

731 - شكست بنى اميه با خون

چنانچه اولياى حق هم بسيارشان مغلوب شدند لكن مكتب محفوظ ماند. سيدالشهداء عليه السلام با همه اصحاب و عشيره اش قتل عام شدند لكن مكتب شان را جلو زدند. شكست در مكتب نبود پيشروى بود، يعنى بنى اميه را تا ابد شكست داد، قتل سيدالشهداء يعنى اين اسلامى كه بنى اميه مى خواست بد نمايش بدهد و با ادعاى خلافت بر خلافت موازين انسانى عمل بكند آن را سيدالشهداء عليه السلام با نثار خون خودشان آن رژيم را، رژيم فساد را شكست داد و خود مقتول شد.

732 - پيمان خونين

شنيده شده كه افرادى در حال از بين رفتن با خون خودشان مطلبى نوشته اند، و پيام داده اند. معلوم است كه اين خودش اثر ديگرى دارد كه كسى با خون خود پيام و حرف خويش را بنويسد. در عرب جاهليت رسم بود و گاهى اتفاق مى افتاد كه قبايلى كه مى خواستند با يكديگر پيمان ناگسستنى ببندند، يك ظرف خون مى آوردند (البته نه خون خودشان ) و دستشان را در آن مى كردند، مى گفتند: اين پيمان ديگر هرگز شكستنى نيست ، پيمان خون است و پيمان خون شكستنى نيست .

733 - تاريخ خونبار عاشورا

حسين بن على عليه السلام در روز عاشورا گويى رنگ آميزى مى كند، اما رنگ آميزى با خون.

براى اينكه رنگى كه از هر رنگى ديگر ثابت تر است در تاريخ ، همين رنگ است . تاريخ خودش را با خون مى نويسد.

734 - فداكارى خونبار

سيدالشهداء عليه السلام نهضت عظيم عاشورا را برپا نمود و با فداكارى و خون خود و عزيزان خود، اسلام و عدالت را نجات داد و دستگاه بنى اميه را محكوم و پايه هاى آن را فرو ريخت .

735 - خون ، بنى اميه را شكست

سيدالشهداء عليه السلام كشته شد شكست نخورد، لكن بنى اميه را همچو شكست كه تا آخر نتوانستند ديگر كارى بكنند، همچو اين خون ، آن شمشيرها را عقب زد كه تا الان هم كه ملاحظه مى كنيد باز پيروزى با سيدالشهداء است و شكست با يزيد و اتباع اوست .

736 - كوبيده شدن كاخ ستمگران

كربلا كاخ ستمگران را با خون درهم كوبيد، و كربلاى ما كاخ سلطنت شيطانى را فروريخت.


737 - قتل عام احياگر

 

سيدالشهداء عليه السلام با همه اصحاب و عشيره اش قتل عام شدند، لكن مكتبشان را جلو بردند.

738 - ماه پيروزى

ماه محرم برا مذهب تشيع ماهى است كه پيروزى ، در متن فداكارى و خون به دست آمده.


739 - جوشيدن خون ملت ها

اين خون سيدالشهداء است كه خون هاى همه ملت هاى اسلامى را به جوش مى آورد.

740 - بركت خون امام حسين (ع)

شگفتا كه يزيد نيز در مجلس شومش ، به ستايش امام حسين عليه السلام برخاست و آن هنگامى بود كه به بركت خون حسين و با فداكارى و پيام رسانى پيام رسانان خون مقدسش ، موج آگاهى و بيدارى تا بارگاه ستم اموى نيز نفوذ كرد و همسرش بى اختيار و با سر برهنه خود را به مجلس يزيد انداخت و در سوگ او به ضجه و شيون پرداخت ، آنگاه بود كه يزيد سر او را پوشانيد و ضمن همدردى با او گفت :

(برو براى حسين سوگوارى برپا ساز و گريه سر ده و بر او ضجه و شيون كن كه ابن زياد بدون خواست من در مورد او شتاب كرد و او را به شهادت رسانيد).
آرى ! هنگامى كه يزيد مى گويد براى حسين عليه السلام و در سوگ او شيون كنيد چرا شما در سوگ او ساكت باشيد...؟!

آيا بر سيد و سالار جوانان بهشت ضجه نمى زنيد...؟

741 - فلسفه قيام امام حسين (ع(

در زيارتى از زيارت هاى امام حسين عليه السلام كه در روز اربعين خوانده مى شود، جمله اى بسيار پر معنا وجود دارد و آن ، اين است : و بذل مهجته فيك ليستنفذ عبادك من الجهاله فلسفه فداكارى حسين بن على عليه السلام در اين جمله گنجانده شده است . زيرا به خداى متعال عرض مى كند كه اين بنده تو، اين حسين تو، خون خود را نثار كرد، تا مردم را از جهالت نجات بدهد)و حيره الضلاله ( ؛ مردم را از سرگردانى و حيرتى كه در گمراهى است ، نجات بدهد. بينيد، اين جمله چقدر پر مغز و داراى چه مفهوم مترفى و پيشرفته اى است.


742 - انقلاب خونين عاشورا

امام حسين عليه السلام كسى است كه تاريخ زندگانى خود را به خون مقدس خود مزين كرد... به همه جهانيان فهماند كه رنگ قرمز (در صحنه اجتماع ) ثابت ترين رنگ ها است ، برنامه خون ، مقدس ترين برنامه ها است ، انقلاب خونين موثرترين انقلاب ها است .

743 - وقايع نگارى خونين

حوادث و وقايع عاشورا همه وقايعى است كه با خون نوشته شد، مثل كسانى كه گاهى نقل مى شود در حين مردن در اثر فاجعه اى ، چون قلم و كاغذ پيدا نمى شود، با انگشت خود و با خون خود وصيت خود را مى نويسند، و يا افرادى به علامت انقلاب ، جمله اى را با خون خود روى يك صفحه مى نويسند.
در بعضى از پيمان هاى قديمى عربى و جاهلى ، هم پيمانان دست خود را در يك ظرفى از خون فرو مى بردند به علامت از خود گذشتگى در راه اين پيمان .
جريان شهادت ((عبدالله رضيع )) و پاشيدن خون گلوى طفل شيرخوار خود، يك صحنه اى است كه با خون نوشته شد.

نوشته اند: ظاهرا كه خود اباعبدالله پس از يك جريان (ظاهرا سنگ كه به پيشانى آن حضرت اصابت كرد( دست پر خون خويش را) به صورتشماليد و فرمود: هكذا حتى القى جدى ، اينگونه مى خواهم جدم را ديدار كنم


744 - نگارش خونين اسلام

آنچه امروز به ما الهام مى بخشد، قلم هاى كسانى كه اسلام را روى كاغذها توصيه كرده اند نيست ، بلكه قلم هاى كسانى است كه با خون خود خطوط برجسته اسلام را بر روى بدن هاى خودشان ، بر پيشانيشان ، بر فرق شكافته شان و قتل فى محرابه لشده عدله بر روى دانه دانه موهاى مقدس ‍ و محاسنشان بر روى سينه و قلبشان ، بر پيشانى شكسته شان ، بر دندان شكسته شان ، بر رگ هاى گردنشان نوشته اند.

 

 
 

قرآن آنلاين

آمار بازديدکنندگان

mod_vvisit_counterامروز140
mod_vvisit_counterاین ماه12306
mod_vvisit_counterکل بازدیدها937366