اسوه های هدایت

 

 

سخنان پند آموز

روایاتی در مقام سید الشهداء (علیه السلام)

بخش اول سخنان معصومین

پيغمبر اكرم نسبت به حسين بن على عليه السلام ، فرمود: حسين منى و انا من حسين احب الله من احب حسينا حسين از من است و من از حسينم ؛ خدا دوست مى دارد هر كسى را كه حسين من را دوست بدارد.

O امام صادق عليه السلام فرمود: سوره والفجر را در نوافل و فرائض ‍ خودتان بخوانيد كه سوره جدم حسين بن على است .

عرض كردند: به چه مناسبتى سوره جد شماست ؟

فرمود: آن آيات آخر سوره والفجر مصداقش حسين است ، آنجا كه مى فرمايد: يا ايتها النفس المطمئنه ، ارجعى الى ربك راضيه مرضيه ، فادخلى فى عبادى و ادخلى جنتى .

O پيغمبر اكرم در عالم رويا به او (امام حسين عليه السلام ) فرموده بود

 حسينم ! مرتبه و درجه اى هست كه تو به آن مرحله و درجه نخواهى رسيد مگر از پلكان شهادت.

O در سفارش موسى بن جعفر عليه السلام به هشام آمده كه حضرت فرمود: حسين بن على عليه السلام فرمود: تمامى چيزهايى كه خورشيد بر آن مى تابد در مشرق و مغرب زمين و دريا و خشكى و زمين هموار و كوه ها، همه و همه نزد ولى خدا و اهل معرفت به حق خداوند چون سايه اى بيش ‍ نيست . آيا آزاد مردى پيدا نمى شود كه دست از اين لقمه جويده شده بردارد؟ براى شما جز بهشت بهايى نيست پس خود را به غير از بهشت نفروشيد، كه هر كسى از خدا به دنيا راضى شود به چيز پستى راضى گشته است

O امام صادق عليه السلام فرمود: رحم الله عمى العباس لقد آثر وابلى بلاء حسنا(945) ((خدا رحمت كند عمويم عباس را، عجب نيكو امتحان داد، ايثار كرد.

O امام زين العابدين فرمود: ما دوازده نفر بوديم و تمام ما دوازده نفر را به يك زنجير بسته بودند كه يك سر زنجير به بازوى من و سر ديگر آن به بازوى عمه ام زينب بسته بود.

O امام باقر عليه السلام فرمودند كه : سى هزار نفر جمع شده بودند كه جد ما حضرت حسين عليه السلام را بكشند )و كل يتقرب الى الله بدمه و هر يك با كشتن او به خدا تقرب مى جستند، چون مى گفتند يزيد خليفه پيامبر است و حسين بن على بر او خروج كرده است ، بايد با او جنگيد.

Oرسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله فرمودند:) ان لقتل الحسين حراره فى قلوب المومنين لا تبرد ابدا از قتل حسين در دل هاى مومنان سوزشى است كه هرگز به سردى نگرايد.

O در حديث است كه اميرالمؤ منين عليه السلام در صفين از سرزمين كربلا عبور كرد و تربت آنجا را بوييد و فرمود: واها لك ايتها التربه ليحشرن منك اقوام يدخلوون الجنه بغير حساب ؛ شگفتا از تو اى خاك پاك ! كه اقوامى از درون تو محشور مى شوند كه بى حساب داخل بهشت مى گردند)

 

 بخش دوم : گزيده اى از خطبه و سخنان امام حسين (ع(
O
امام حسين فرمود: جدم به من فرموده است كه : تو درجه اى نزد خدا دارى كه جز با شهادت به آن درجه نائل نخواهى شد(.
O
به من مى گوييد نرو، ولى خواهم رفت . مى گوييد كشته مى شوم ، مگر مردن براى يك جوانمرد ننگ است ؟ مردن آن وقت ننگ است كه هدف انسان پست باشد و بخواهد براى آقايى و رياست كشته بشود كه مى گويند به هدفش نرسيد. اما براى آن كسى كه براى اعلاى كلمه حق و در راه حق كشته مى شود كه ننگ نيست . چرا كه در راهى قدم بر مى دارد كه صالحين و شايستگان بندگان خدا قدم برداشته اند.

O امام حسين عليه السلام در روز دهم محرم پس از آنكه نماز صبح را با اصحاب به جماعت خواند، برگشت و خطابه كوتاهى براى اصحاب و ياران ايراد كرد. در آن خطابه چنين گفت :)اندكى صبر و استقامت ، مرگ جز پلى نيست كه شما را از ساحل درد و رنج به ساحل سعادت و كرامت و بهشت هاى وسيع عبور مى دهد(

O امام حسين عليه السلام وقتى كه مى آمد به طرف كربلا، اشعارى را با خودش مى خواند كه نقل شده پدر بزرگوارشان هم همين اشعار را گاهى مى خواندند، آن اشعار اين است :

فان تكن الدنيا تعد نفيسه

 

فدار ثواب الله اعلى و انبل

و ان تكن الاموال للترك جمعها

 

فما بال متروك به المرء يبخل

و ان تكن الابدان للموت انشات

 

فقتل امرء بالسيف فى الله اجمل

 

)اگر چه دنيا زيبا و دوست داشتنى است ، دنيا آدم را به طرف خودش ‍ مى كشد، اما خانه پاداش الهى ، خانه آخرت ، خيلى از دنيا زيباتر است ، خيلى از دنيا بالاتر و عالى تر است .

اگر مال دنيا را آخر كار بايد گذاشت و رفت ، پس چرا انسان آن را در راه خدا انفاق نكند.

و اگر اين بدن هاى ما ساخته شده است كه آخر كار بميرد، پس چرا در راه خدا شمشير قطعه قطعه نشود؟(

O مرگ براى انسان جوانمرد ننگ نيست ، اگر در راه حق جهاد كند و در حالى كه مسلم است كوشش به خرج بدهد (نيتش حق باشد و در حالى كه مسلم است مجاهده و جهاد كند) و با مردان صالح ، مواسات و همگامى و همدردى نمايد، و بر عكس ، راه خودش را از مردم بدبخت هلاك شده و مجرم گناهكار جدا كند.
O
امام حسين عليه السلام مى فرمايد )موت فى عز خير من حياه فى ذل

 مردن در سايه عزت بهتر است از زندگى با ذلت(

O من مردن را براى خودم سعادت ، و زندگى با ستمگران را موجب ملامت مى بينم

Oحسين مى گويد: هيهات منا الذله حسين تن به خوارى بدهد؟!
O
الموت اولى من ركوب العار) مرگ از متحمل شدن يك ننگ بالاتر است(

Oموت فى عز خير من حياه فى ذل ؛) مردن با عزت از زندگى با ذلت بهتر است)
O اى خود فروختگان به آل ابى سفيان ! با من مى جنگيد و من با شما مى جنگم . زن و بچه چه تقصيرى دارند؟! )كونوا احرارا فى دنيا كم ( اگر خدا را نمى شناسيد، اگر به معاد ايمان نداريد، آن شرفى كه يك انسان بايد داشته باشد كجا رفت ؟! حريت و آزاديتان كجا رفت ؟!(

O هر كس آماده است كه خون دلش را در راه ما ببخشد، هر كس تصميم گرفته است لقاء پروردگار را، چنين با ما كوچ كند.

O )ايها الناس ! هر كسى كه خيال مى كند ما به مقامى نائل مى شويم ، به جايى مى رسيم ، چنين چيزى نيست ، برگردد(

O امام حسين عليه السلام از اصحاب خود بيعت گرفت و در شب عاشورا فرمود: من بيعت خودم را از گردن شما برداشتم .

O مسلم دختر كوچكى داشت . امام حسين وقتى كه نشست او را صدا كرد، فرمود بگوييد بيايد. دختر مسلم را آوردند، او را نشاند روى زانوى خودش ‍ و شروع كرد به نوازش كردن . دخترك زيرك و باهوش بود، ديد كه اين نوازش ، يك نوازش فوق العاده است ، پدرانه است ، لذا عرض كرد: يا اباعبدالله ! يا ابن رسول الله ! اگر پدرم بميرد چقدر...؟

اباعبدالله متاثر شد، فرمود: دختركم ! من به جاى پدرت هستم . بعد از او، من جاى پدرت را مى گيرم .

صداى گريه از خاندان اباعبدالله بلند شد. اباعبدالله رو كرد به فرزندان عقيل و فرمود: اولاد عقيل ! شما يك مسلم داديد كافى است ، از بنى عقيل يك مسلم كافى است ، شما اگر مى خواهيد برگرديد، برگرديد.

عرض كردند. يا اباعبدالله ! يا ابن رسول الله ! ما تا حال كه مسلمى را شهيد نداده بوديم ، در ركاب تو بوديم ، حالا كه طلبكار خون مسلم هستيم ، رها كنيم ! ابدا، ما هم در خدمت شما خواهيم بود تا همان سرنوشتى كه نصيب مسلم شد، نصيب ما بشود.

O در روز عاشورا خطاب به اهل بيت خود فرمود: استعدوا للبلاء و اعلموا ان الله حافظكم و منجيكم من شر الاعداء و يعذب اعاديكم بانواع البلاء

خود را آماده بلا كنيد، و بدانيد كه خداوند حافظ شما از دشمنان است ، و دشمنانتان را به انواع بلاكيفر خواهد داد.

 

 
 

قرآن آنلاين

آمار بازديدکنندگان

mod_vvisit_counterامروز132
mod_vvisit_counterاین ماه12298
mod_vvisit_counterکل بازدیدها937358