|
فضائل علی ع از زبان پیامبر (ص)
معیار مؤمن و منافق بودن
حدیث لا یحبّه الاّ مؤمنٌ

خلاصه این حدیث شریف آنست که علی بن ابیطالب علیه السلام معیار ایمان و کفر است، فقط مؤمنان میتوانند آن حضرت را دوست بدارند.
از طرف دیگر فقط منافقان آن جناب را دشمن میدارند.
این حدیث شریف که کتابهای شیعه و اهل سنت را پر کرده و از حدّ تواتر گذشته است از مناقب منحصر به فرد حضرت علی علیه السلام میباشد که با تعبیرهای مختلف از رسول خدا نقل شده است که فرمود:
قال رسول الله صلی الله علیه و آله: یا علیّ لا یُحِبّکَ الاّ مُؤمنٌ و لا یُبغِضُکَ الاّ مُنافِقٌ. (1)
«ای علی، تو را دوست ندارد جز مؤمن، و تو را دشمن ندارد جز منافق.»
حارث همدانی گوید:
روزی علی علیه السلام را دیدم که بالای منبر رفت، پس از حمد و ثنای خداوند فرمود:
قضاءٌ قضاهُ الله تعالی عَلَی لِسانَ النّبی صلی الله علیه و آله، انّهُ قال: لا یُحبُّنی الاّ مؤمنٌّ و لا یُبغِضُنی الاّ مُنافقٌ وَ قَد خابَ مَنِ افتری . (2)
خواست خدا بود که بر زبان پیامبر صلی الله علیه و آله جاری شد که فرمود: مرا دوست نمیدارد مگر مومن و مرا دشمن نمی دارد مگر منافق، و دروغ گفت آن کس که ادعای باطل کرد.
پینوشتها:
1- ارشاد مفید، ص 18/ بحار الانوار، ج 39، ص 346 -310/ صحیح مسلم، ج 1، ص 48 «باب الدلیل علی حسب الانصار»/ صواعق محرقه، ابن حجر، ص 120، حدیث «هشتم از فضائل آن حضرت»/ شرح ابن ابی الحدید، ج 18، ص 173، ذیل حکمت 42 گوید: «هذا الخبر مرویٌّ فی الصّحاح» .
2- ارشاد مفید، ص 18/ بحار الانوار، ج 39، ص 346 -310/ صحیح مسلم، ج 1، ص 48 «باب الدلیل علی حسب الانصار»/ صواعق محرقه، ابن حجر، ص 120، حدیث «هشتم از فضائل آن حضرت»/ شرح ابن ابی الحدید، ج 18، ص 173 ذیل حکمت 42 گوید: «هذا الخبر مرویٌّ فی الصّحاح»/ نهج البلاغه معجم المفهرس حکمت 45 .
منبع:
امام علی علیه السلام و مسائل سیاسی، محمد دشتی، ج 9 .
افتخار با قرآن بودن
حدیث علیٌّ مع القرآن

حدیث «علیٌّ معَ القرآن» از مختصات امیرالمؤمنین علی علیه السلام است که درباره هیچ یک از صحابه رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل نشده که ذرهای از شخصیت بزرگ آن حضرت را نشان میدهد.
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
عَلیٌّ مَعَ القُرآنِ و القرآنُ مَعَ عَلیّ، لَن یَفتَرقا حَتّی یَردا عَلَیّ الحَوض. (1)
«علی با قرآن است و قرآن با علی است و از یکدیگر جدا نمیشوند تا در بهشت در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند.»
یعنی علی علیه السلام قرآن مجسم است و گفتار و رفتارش گویای آیات قرآن است.
پینوشتها:
1- مستدرک حاکم، ج 3، ص 134 «باب مناقب علی علیه السلام»/ صواعق محرقة، ابن حجر، ص 122 «باب فضائل علی علیه السلام»/ مختصر کنز العمّال و مسند احمد (در حاشیه) ج 5، ص 30/ ینابیع المودّة، باب 20، ص 90.
منبع:
امام علی علیه السلام و مسائل سیاسی، محمد دشتی، ج 9 .
افتخار باز گذاشتن در خانه علی علیه السلام
به مسجد (حدیث سدّ الأبواب)

وقتی که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم مسجد مدینه را ساخت، خانههایی در کنار آن بنا نهاد که زنان خویش را در آن مسکن داد، برای علی بن ابیطالب علیه السلام نیز منزلی در کنار منزل خود ساخت.
یاران آن حضرت نیز هر یک حجرهای در اطراف مسجد ساخته و ساکن شدند که درهای همه آن منازل به مسجد باز میشد و آنها به خانههای خویش از درون مسجد رفت و آمد میکردند.
تا آن که وحی الهی نازل شد که به جز در منزل رسول خدا صلی الله علیه و آله و در منزل علی بن ابیطالب باید همه درها بسته شود.
به دنبال این فرمان رسول خدا فرمود: سدّوا هذهِ الابوابَ الاّ بابَ علیٍّ ؛ «همه این درها را ببندید، مگر در خانه علی بن ابیطالب را .»
مردم در این باره به گفتگو برخاستند.
پیامبر اکرم در میان مردم بپاخاست، و بعد از حمد و ثنای خداوند فرمود:
من از طرف خدا به گرفتن و بستن درها به جز در خانه علی بن ابیطالب مأمور شدهام و شما پشت سر من گفتگو کردهاید، من از پیش خود نه دری را بستهام و نه باز کردهام، لیکن به چنین کاری مأمور شدم و اطاعت کردم. (1)
عن ابن عباس قال: لمّا سدّ رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم الابواب الشّارعة الی المسجد الاّ باب علیٍّ علیه السلام ضجّ اصحابه من ذلک فقالوا یا رسول الله لم سددت ابوابنا و ترکت باب هذا الغلام!
فقال صلی الله علیه و آله و سلم انّ الله تبارک و تعالی امرنی بسدّ ابوابکم و ترک باب علیٍّ ...
از ابن عباس نقل شد که پس از بیانات رسول خدا صلی الله علیه و آله همه درها گرفته و بسته شد، به جز دری که امیرالمؤمنین علیه السلام به مسجد داشت.
در زمان بنی امیّه که مسجد النبّی را وسعت دادند همه آن حجرهها جزو مسجد گردید .
پینوشت:
1- علل الشرایع، باب 154، ص 201/ بحارالانوار، ج 39، ص 19- 35، به طور مشروح آورده است / مسند احمد، ج 2، ص 26/ مستدرک حاکم، ج 3، ص 125.
افتخار جانشینی پیامبر اکرم
(حدیث المنزلة)

در سال نهم هجرت، رسول خدا صلی الله علیه و آله به تبوک لشکر کشید، چون این مانور نظامی طول میکشید و آن حضرت تا مرزهای شام از مرکز حکومت دور میشد؛ لازم بود مردی توانا در مدینه جانشین آن حضرت شود تا مرکز حکومت کاملاً در امان باشد، بدین جهت صلاح دید که علی بن ابیطالب علیه السلام را در مدینه جانشین خود قرار دهد.
پس از حرکت رسول خدا منافقین در شهر شایع کردند که پیامبر نسبت به علی بن ابیطالب علیهالسلام قهر کرده و بی مِهر شده است، به دلیل آن که او را با خود نمیبرد.
این سخن بر آن حضرت سخت گران آمد، لذا در راه تبوک خودش را به پیامبر اکرم رسانید و عرض کرد:
یا رسول الله مردم چنین شایع کردهاند!
حضرت رسول اکرم فرمود:
" انتَ مِنّی بمنزلةِ هارونَ مِن موسی، الاّ اَنّهُ لا نبیّ بَعدی 1))
«تو نسبت به من مانند هارون هستی نسبت به موسی، جز آن که بعد از من پیامبری نمیآید.»
یعنی: ماندن تو در مدینه برای آنست که:
موسی علیه السلام وقتی به میقات پروردگار میرفت، برادرش هارون را در جای خود گذاشت:
و قال موسی لاخیه هارون اخلفنی فی قومی و اصلح و لا تتّبع سبیل المفسدین. (2)
"و موسی به برادرش هارون گفت: در امت من جانشین من باش، و به اصلاح و پاکسازی همت کن و از راه انحرافی فاسدان اطاعت نکن."
پینوشتها:
1- معانی الاخبار، ص 74، از جابر بن عبدالله و سعد بن ابی وقّاص نقل کرد / مناقب آل ابی طالب، ج 3، ص 16/ صحیح بخاری، ج 5، ص 24، «باب مناقب علی علیه السلام»/ صحیح مسلم، ج 2، ص 360، «باب فضائل علی علیه السلام» / الغدیر، ج 3، ص 199.
2- سوره اعراف، آیه 142.
منبع:
امام علی علیه السلام و مسائل سیاسی، محمد دشتی، ج 9 .
شهر علم و درِ علم
حدیث مدینة العلم

حدیث «مدینة العلم» یکی دیگر از مناقب مخصوص امام علی علیه السلام و از احادیث «متواتر» است که حضرت رسول اکرم در حق آن حضرت فرمود:
انا مدینة العلم و علیٌّ بابها، فمن اراد العلم، فلیأت الباب ؛ «من شهر علم هستم و دروازه آن شهر، علی بن ابیطالب است، هر کس علم بخواهد به دروازه شهر بیاید.»(1(
منظور رسول خدا از این حدیث آن است که: من علم خود را به علی بن ابیطالب علیه السلام منتقل کردهام، و علوم من در وجود وی متمرکز است، و من در او خلاصه میشوم،
اگر برای دانستن علوم به امام علی علیه السلام مراجعه کنید، مانند آنست که به من مراجعه کردهاید.
خواه در زندگی من و یا بعد از مرگم باشد، مخصوصاً این روایت بیشتر به دوران رحلت رسول خدا مربوط میشود که علی بن ابیطالب علیه السلام را به صورت یک پناهگاه علمی برای امت اسلامی معرفی فرمود.
در بسیاری از روایات آمده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله بارها با علی خلوت میکرد و سخن می گفتند .
از حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام پرسیدند:
رسول خدا چه چیز به شما بخشیده است؟
فرمود:
علّمنی الف بابٍ من العلم، فتح لی من کلّ بابٍ الف بابٍ . (2)
«هزار نوع علم به من آموخت که از هر نوع آن هزار علم دیگر بر من مکشوف گردید.»
پینوشتها:
1- ارشاد مفید، ص 15/ بحارالانوار، ج 40، ص 200، بطور مشروح آورده / مستدرک حاکم، ج3، ص 126، از ابن عباس و جابر بن عبدالله / تذکرة سبط ابن جوزی، ص 51.
2- ارشاد مفید، ص 15/ بحارالانوار، ج 40، ص 213 – 218.
منبع:
امام علی علیه السلام و مسائل سیاسی، محمد دشتی، ج 9 .
وصیّ و جانشین پیامبر بودن
حدیث علی وصیی و خلیفتی

ابن اثیر در تاریخ کامل نقل میکند:
چون آیه "و انذر عشیرتک الاقربین" (1) نازل شد، رسول خدا طعامی آماده کرد و فرزندان عبدالمطلب را که حدود چهل نفر بودند به طعام دعوت کرد.
پس از خوردن طعام، پیش از آن که پیامبر صلی الله علیه و آله شروع به صحبت کند، ابولهب با سر و صدا مجلس را به هم زد و حاضران متفرق شدند.
بار دیگر آن حضرت طعامی آماده ساخت و آنها را دعوت کرد و زبان به سخن گشود و فرمود:
فرزندان عبدالمطلب! والله کسی را نمیشناسم که برای قوم خویش چیز بهتری بیاورد که من برای شما آوردهام، من برای شما خیر دنیا و آخرت را آوردهام و خدایم امر کرده شما را به سوی آن بخوانم. کدام یک از شما در این دعوت به من کمک میکند! تا برادر و وصی و خلیفه من در میان شما باشد؟!
فایّکم یُوازرُنی عَلی هذا الامر علی ان یکونَ اخی و وصیّی و خلیفتی فیکم.
همه ساکت شدند.
علی بن ابیطالب علیه السلام میفرماید:
من که از همه جوانتر بودم گفتم:
یا نبی الله! من در این دعوت یار شما هستم.
آن حضرت دست به گردن من نهاد و فرمود:
انّ هذا اخی و وصیّی و خلیفتی فیکم، فاسمعوا لهُ و اطیعوا .
«همانا این علی، برادر و وصی و جانشین من در میان شماست، از او بشنوید و از او اطاعات کنید.»
مدعوین به حالت خنده و مسخره پراکنده شدند.
و به ابیطالب میگفتند:
تو را امر کرد که از فرزندت علی فرمان شنوی و اطاعت کنی.
این حدیث شریف از روایات مسلم فریقین و از دلائل امامت امیرالمؤمنین علی علیه السلام است و نشان میدهد که رسول خدا از اول بعثت، امامت را از نبوّت جدا نمیدانست.(2)
پینوشتها:
1- شعراء، آیه 224 .
2- تاریخ کامل، ج 2، ص 42 (فصل انذار عشیرة) / سیره حلبیه، ج1، ص 461، باب (استخفائه فی دار الارقم) / مسند احمد، ج 5، ص 41 و 43 / شرح ابن ابی الحدید، ج 13، ص 244، شرح خطبه 238 قاصعه / المراجعات، ص 110/ تفسیر برهان، ذیل آیه شریفه / بحار الانوار، ج 38، ص 1- 26.
منبع:
امام علی علیه السلام و مسائل سیاسی، محمد دشتی، ج 9 .
افتخار پرچم داری
حدیث الرّایة

در یکی از روزهای جنگ خیبر فرماندهی عملیات با خلیفه اول بود که متأسفانه فرار کرد و به وقت برگشتن، او نفرات خود را متهم به ترس و فرار میکرد، و نفراتش او را .
روز دوم، فرماندهی با خلیفه دوم بود، او نیز مانند خلیفه اول فرار کرد. (1)
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم که از این پیشامد بسیار ناراحت شده بود، فرمود:
قال: لاُعطینّ الرّایة غداً رجلاً یحبّ الله و رسوله کرّارٌ غیر فرّارٍ، لا یرجع حتی یفتح الله علی یدیه؛ « فردا پرچم را به دست مردی خواهم داد که خدا و رسولش او را دوست دارند و او خدا و رسولش را دوست دارد، هجوم کننده است، فرار کننده نیست از حمله برنمیگردد تا خدا به دست او قلعه را فتح کند.» (2)
فردای آن روز که همه انتظار به دست آوردن این مقام را داشتند، آن حضرت، علی بن ابیطالب علیهالسلام را خواست و پرچم را به او داد و خدای بزرگ با دست او پیروزی را به مسلمانان عطا فرمود.
پینوشتها:
1- جریان فرار خلیفه اول و خلیفه دوم بسیار مشهور است که ابن ابی الحدید آن را به شعر درآورده است.
2- ارشاد مفید، ص 57/ اعلام الوری، ص 62 و63 به نقل بحارالانوار، ج 21، ص 21/ صحیح بخاری، ج 5، ص 171 (باب غزوه خیبر) / صحیح مسلم، ج 2، ص 360 (بابٌ من فضائل علی بن ابیطالب علیهالسلام
منبع:
امام علی علیه السلام و مسائل سیاسی، محمد دشتی، ج 9 .
افتخار عقد برادری با پیامبر اکرم
(حدیث مؤآخاة)

از فضیلتهای منحصر به فرد امیرالمؤمنین علی علیه السلام حدیث «مؤاخاة» عقد برادری میان او رسول خدا صلی الله علیه و آله است که در میان همه مهاجرین و انصار تنها علی بن ابیطالب علیهالسلام شایستگی آن را داشت که با رسول خدا عقد برادری ببندد.
علامه مجلسی در بحارالانوار مینویسد:
در این سال «اول هجرت» آن حضرت میان مهاجرین و انصار عقد برادری برقرار کرد که این برادری آنها را بر سه چیز وادار میساخت:
1- مقاومت برای حق
2- فداکاری و کمک به یکدیگر
3- ارث بردن از یکدیگر
آنها نود نفر، چهل و پنج تن از مهاجرین و چهل و پنج تن از انصار بودند و این پیش از جنگ بدر بود و چون واقعه «بدر» پیش آمد خداوند آیه:
"و اولوا الارحام بعضهم اولی ببعضٍ فی کتاب الله (1) ؛ و خویشاوندان سببی بعضی از آنها بر بعضی دیگر برتری دارند در کتاب خدا" ؛
را نازل فرمود که جریان ارث بردن نسخ گردید.(2)
به هر حال رسول خدا صلی الله علیه و آله در این اقدام، یکایک اصحاب و یاران را با هم برادر کرد، که دست در دست هم گذاشتند و عقد برادری خواندند .
اما علی بن ابیطالب علیه السلام را با کسی برادر نکرد. آن حضرت از این کار بسیار غمگین شد و گفت:
یا رسول الله پدر و مادرم فدای تو باد، مرا با کسی برادر نکردی؟
پیامبر اکرم فرمود:
یا علی تو را برای خود نگاه داشتم، تو برادر منی و من برادر تو هستم. «انت اخی و انا اخوک یا علیّ.3)
امام رضا علیه السلام از حضرت علی علیه السلام نقل کرده است که آن حضرت فرمود:
انا عبدُالله و اخو رسوله لا یقولها بعدی الاّ کذّاب . (4
«من بنده خدا و برادر رسول خدا هستم و هیچ کس بعد از من این ادعا را نمیکند، جز دروغگو |