اسوه های هدایت

 

 

انصـاف از اصلی ترین اصول شهروندی

«3»انصـاف   « از اصلی ترین اصول شهروندی »

نویسنده حمیدنجفیان

 

یکی از پایه های روابط انسانی و خصوصا زندگی مشترک،انصاف است .هرچقدر انصاف،پایه های یک زندگی را محکم می کند و به روابط خانوادگی و اجتماعی استحکام می بخشد بی انصافی منجر به بی اعتباری می شود و پیوند ها را سست می کند همه ما انصاف را دوست داریم و دلمان می خواهد نسبت به ما منصفانه رفتار و قضاوت شود برخوردهای غیرمنصفانه به شدت ما را می رنجاند و خاطرمان را آزرده می سازد اما با همه این آگاهی ها در درستی انصاف و نادرستی بی انصافی متاسفانه خواسته یا ناخواسته بندرت انصاف را رعایت می کنیم در واقع انصاف از ان گوهرهای بسیار قیمتی و ارزشمند است که مشتری واقعی ان کم است اما انصاف یعنی چه؟انصاف در یک کلام مختصر و مفید همان فرمایش امام حسن0(ع)است که ((آنچه را برای خود می پسندی برای دیگران بپسند و آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران نپسند)) بنابراین در قدم اول من و شما باید فهرستی از انتظارات و توقعات خود را برای دیگران قائل شویم و خلاف آن رفتار نکنیم به عنوان مثال من دوست دارم به من احترام بگذارند و خصوصا جلو دیگران مرا تحقیر و سرزنش نکنند پس به دیگران احترام بگذارم من دوست دارم وقتی خسته یا بیمارم دیگران مرا درک کنند و رعایت حال مرا بکنند پس مراقب باشم در خستگی و بیماری اطرافیانم با درک شرایط موجود آنها را آزار ندهم ، من دوست دارم ...پس مراقب باشم که نسبت به دیگران ...در حقیقت برای پرورش و تقویت این صفت برجسته و ممتاز یکی از بهترین راهکارها این است که مدام خود را جای دیگران قرار دهیم و با خود بگوییم (( اگر من جای او بودم چه انتظاری از دیگران داشتم))

آیـات

*انصاف در قصاص

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالأنْثَى بِالأنْثَى فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ ؛ ای افرادی که ایمان آورده اید! حکم قصاص در مورد کشتگان، بر شما نوشته شده است: آزاد در برابر آزاد، و برده در برابر برده، و زن در برابر زن، پس اگر کسی از سوی برادر (دینی) خود، چیزی به او بخشیده شود، (و حکم قصاص او، تبدیل به خونبها گردد،) باید از راه پسندیده پیروی کند. (و صاحب خون، حال پرداخت کننده دیه را در نظر بگیرد.) و او =[قاتل] نیز، به نیکی دیه را (به ولی مقتول) بپردازد؛ (و در آن، مسامحه نکنید این است راه انصاف.) این، تخفیف و رحمتی است از ناحیه پروردگار شما! و کسی که بعد از آن، تجاوز کند، عذاب دردناکی خواهد داشت.»

*لزوم مراعات حقیقت و انصاف در معاملات

«وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ وَلا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلا تُفْسِدُوا فِي الأرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ؛

و به سوی مدین، برادرشان شعیب را (فرستادیم)؛ گفت: «ای قوم من! خدا را بپرستید، که جز او معبودی ندارید! دلیل روشنی از طرف پروردگارتان برای شما آمده است؛ بنابراین، حق پیمانه و وزن را ادا کنید! و از اموال مردم چیزی نکاهید! و در روزی زمین،

بعد از آن که (در پرتو ایمان و دعوت انبیاء) اصلاح شده است، فساد نکنید! این برای شما بهتر است اگر با ایمان هستید!»

*تعادل و انصاف در انفاق :

وَلاَ تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِكَ وَلاَ تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَّحْسُورًا

هرگز دستت را بر گردنت زنجير مكن‏، [و ترك انفاق و بخشش منما] و بيش از حدّ [نيز] دست خود را مگشاى‏، تا مورد سرزنش قرار گيرى و از كار فرومانى‏!

روایات

*پاداش انصاف

«ان اعظم المثوبه الانصاف؛ بزرگ ترین ثواب، ثواب انصاف است.»

 

*سرور اعمال

«عن جارود ابی المنذر قال سمعت ابا عبدالله (ع) یقول سید الاعمال ثلاثه انصاف الناس من نفسک حتی لا ترضی بشی ء الا رضیت لهم مثله و مواساتک الاخ فی المال؛

امام صادق (ع) فرمود: سرور اعمال سه چیز است: انصاف با مردم، چنانکه به چیزی برای خودت خرسند نشوی مگر این که به مانند آن برای آنان هم خرسند شوی و شریک کردن برادر در مال خود و یاد خدا در همه حال.»

*ازدیاد عزت با انصاف

قال امیرالمومنین (ع) فی کلام له الا انه من ینصف الناس من نفسه لم یزده الله الا عزا؛

امیرالمومنین علی (ع) فرموده است: همانا هر کس با مردم به انصاف رفتار کند، خداوند عزتش را می افزاید.

*یک نصیحت!

«عن یحیی بن ابراهیم بن ابی البلاد عن ابیه عن جده ابی البلاد رفعه قال جاء اعرابی الی النبی و هو یرید بعض غزواته فاخذ بغرز راحلته فقال یا رسول الله علمنی عملا ادخل به الجنه فقا ما احببت ان یاتیه الناس الیک فاته الیهم و ما کرهت ان یاتیه الناس الیک فلا تاته الیهم خل سبیل الراحله؛

راوی می گوید که اعرابی ای به نزد پیامبر گرامی (ص) که برای یکی از جنگ ها آماده می شد آمده رکاب شترش را گرفت و گفت: ای رسول خدا! عملی به من بیاموز که مرا به بهشت ببرد. حضرت فرمودند: با مردم چنان رفتار کن که دوست داری با تو رفتار کنند و هرگونه که نمی پسندی با تو رفتار کنند، با آنان رفتار نکن. اینک راه شتر را باز کن!»

*از سخت ترین تکالیف

عبدالاعلی، پسر اعین، از کوفه عازم مدینه بود. دوستان و پیروان امام صادق (ع) در کوفه، فرصت را مغتنم شمرده مسائل زیادی که مورد احتیاج بود، نوشتند و به عبدالاعلی دادند که جواب آن ها را از امام (ع) بگیرد و با خود بیاورد. ضمنا از وی درخواست کردند که یک مطلب خاص را شفاها از امام بپرسد و جواب بگیرد؛ و آن مربوط به موضوع حقوقی بود که یک نفر مسلمان بر سایر مسلمانان پیدا می کند.

عبدالاعلی وارد مدینه شد و به محضر امام (ع) رفت. سوالات کتبی را تسلیم کرد و سوال شفاهی را نیز مطرح نمود، اما برخلاف انتظار او، امام (ع) به همه سوالات جواب داد، مگر درباره حقوق مسلمان بر مسلمان. عبدالاعلی آن روز چیزی نگفت و بیرون رفت. اما در روزهای دیگر هم یک کلمه درباره این موضوع نگفت. عبدالاعلی عازم خروج از مدینه شد و برای خداحافظی به محضر امام (ع) رفت، فکر کرد مجددا سوال خود را طرح کند؛ عرض کرد: یا ابن رسول الله! سوال آن روز من بی جواب ماند.

- من عمدا جواب ندادم.

- چرا؟

- زیرا می ترسم حقیقت را بگویم و شما عمل نکنید و از دین خدا خارج شوید. آن گاه امام (ع) این چنین به سخن خود ادامه داد: «همانا از جمله سخت ترین تکالیف الهی درباره بندگان سه چیز است، یکی رعایت عدل و انصاف میان خود و دیگران، آن اندازه که با برادر مسلمان خود آن چنان رفتار کند که دوست دارد او با خودش چنان کند. دیگر این که مال خود را از برادران مسلمان مضایقه نکند و با آن ها به مواسات رفتار کند. سوم یاد کردن خدا است در همه حال، اما مقصودم از صدا کردن خدا این نیست که پیوسته سبحان الله و الحمد الله بگوید، مقصودم این است که شخص آن چنان باشدکه تا با کارحرامی مواجه شد، یاد خدا که همواره در دلش هست جلوی او را بگیرد.»

*انصاف : همه ، همه جا

*مثلا خانمی که در انتظار بازگشت شوهرش به منزل است یک لحظه با خود بگوید( (اگر من جای شوهرم بودم که از صبح تا شب سرکار بودم و با مشتری و ارباب رجوع سروکله زده بودم و خسته از کار ،راه ،ترافیک بودم دوست داشتم هنگام ورود به خانه همسرم چه برخوردی با من داشته باشد؟

 * آقایی هنگام بازگشت از محل کار به منزل با خود بگوید:اگر من جای همسرم بودم که از صبح تا شب با این بچه های شیطون سروکله زده بودم و در محیط بسته و یکنواخت خانه مشغول شست و شو،کارمنزل و پخت و پز بودم دوست داشتم شوهرم هنگام ورود به منزل چه برخوردی بامن داشته باشد؟
*انصاف یعنی اینکه خود را جای دیگران قرار دهیم و انتظاراو را (البته معقول و مشروع )برآورده سازیم

*انصاف یعنی پدر ومادر، خود را جای فرزند خود قرار دهند و فرزند را جای خود اگرچه انصاف و رعایت آن در خانواده به نوعی معجزه می کند و سبب گرمی روابط و پیوند بیشتر آنان می شود اما صرفا به خانه و خانواده محدود نمی گردد.

* بسیاری از روابط سرد و تیره اجتماعی نیز ناشی از بی انصافی است مثلا یک راننده محترم تاکسی بگوید( اگر من جای مسافری بودم که خسته کنار خیابان ایستاده و چشم انتظار تاکسی است تا زودتر به خانه بازگردد دوست داشتم که راننده تاکسی با ادب و احترام و محبت مرا سوار کند و کرایه مناسب و منصفانه ای بگیرد پس چنین باشم.

*انصاف یعنی یک مسافر با خود بگوید( اگر من یک راننده تاکسی بودم که از صبح تا شب درخیابانهای پرترافیک رانندگی می کردم ، دوست داشتم مسافرم با ادب باشد و با من محترمانه رفتار کند ، درتاکسی را آهسته ببندد،داخل تاکسی با تلفن همراه بلند بلند صبحت نکند و برای کرایه بحث نکند پس چنین باشم.

*انصاف و رعایت آن به درک شرایط،توانایی ها و موقعیت ها بسیار وابسته است در حقیقت درک اینکه هرکس توان جسمی متفاوتی دارد و یا درهرشرایطی توان جسمی انسان متفاوت است ،درک اینکه توان روحی انسان در زمان و مکان و شرایط متفاوت ،تفاوت دارد و ... بشدت به رفتار منصفانه کمک می کند .

*اگر آقا این شرایط را درک کند که همسرش مثلا در ماه چند روزی بیماراست و ازلحاظ هورمونی بهم می ریزد و درحالت اعتدال روانی و جسمی بسر نمی برد حال اگر خود را به جای همسرش قرار دهد توقع و انتظارش در آن روزها کمتر می شود،همسرش را تحت فشار قرار نمی دهد و حتی بدخلقی وی را هم تحمل می کند اگر خانم این شرایط را درک کند که شوهرش توان مالی محدودی دارد و هزینه های متعددی به گردن اوست اورا برای اورا برای خرید آنچه ضروری نیست و یا تشریفات و تجملات به حساب می آید تحت فشار قرار نمی دهد و حتی نشان می دهد که چقدر از شوهر پرتلاشش که برای تامین نیازهای خانواده زحمت می کشد قدردان و ممنون است

نکات

*انصاف دادن مساله عجیبی است . فقط هم در مسائل مالی نیست ؛ گاهی انسان با رقیبی رو به روی شود ، و نظر او که صحیح است ، بر نظر خود، برتری می دهد و قبول می کند . این خیلی ارزش دارد . در روایت هم دارد که یکی از مکارم اخلاق انسان ، انصاف است و این حالت ناشی از خداشناسی و تسلیم قوانین اسلام بودن است .

*در انتقاد ، انصاف را مراعات کنیم . قرآن این مطلب که (همه یهودیان اهل تحریف نبودند )را ذکر می کند : «فریق منهم» «یحرفونه»

*در برخورد با مخالفان ،‌باید انصاف مراعات شود .

*اسلام ، دین انصاف و احترام به دیگران است . از علمای دیگر ادیان دعوت می کند تا کتاب خودشان را داور قرار دهند . «یدعون الی کتاب الله لیحکم»

*در بحث و گفتگو و جدال نیکو با دیگران ، انصاف را مراعات و با آنان مدارا کنیم .

*اگر جمادات و کرات آسمانی نظم دارند و برای انتظام امور انسان ها جهت گیری شده اند ، شرط انصاف نیست که ما موجوداتی بی نظم و حساب و رها باشیم .

*بدی های دیگران را در کنار خوبی های آن ها ببینید .

*حفظ انصاف و عدالت از سوی مرد و زن ، مورد نظر است . همانگونه که سرشکستگی زن باید با هدیه ای مناسب جبران شود ، مرد نیز نباید به خاطر هدیه ، تحت فشار قرار گیرد و هر کس باید به مقدار توانایی اش اقدام کند .

*اکثریت مشرکان فاسقند ، ولی افراد سالم هم میانشان پیدا می شود . «اکثرهم فاسقون» (در نسبت دادن ها ، انصاف داشته باشیم)

*از یکی از بزرگان نقل شده که شخصی از ایشان سوال می کند آیا فروختن جنسی به چندین برابر قیمت ، از لحاظ شرعی مشکلی دارد ؟ ایشان فرموده بودند نه ! این کار بی انصافی است . آن شخص گفته بود : فقط بی انصافی ! ایشان فرموده بودند : «بی انصافی چیز کمی نیست ، اگر شمر هم انصاف داشت ، امام حسین (ع) را نمی کشت»

 
 

قرآن آنلاين

آمار بازديدکنندگان

mod_vvisit_counterامروز422
mod_vvisit_counterاین ماه11448
mod_vvisit_counterکل بازدیدها920940