نقش خانواده در تربيت كودك

نویسنده : حمید نجفیان
تربيت ديني كودكان امري ضروري و لازم است و اين ضرورت لااقل از دو ديد فردي و اجتماع قابل رسيدگي است . از لحاظ فردي بايد بگوئيم كه مذهب پايه و مايه همه جوانب و ا بعاد زندگي فرد و سبب بسياري از رشدها و انحطاط هاست چه بسيارند امانت هاي الهي كه در سايه بي توجهي اولياي كودك به جنبه هاي عقيدتي و مذهبي او لكه دار مي شوند و يا كودكاني را مي شناسيم كه مي توانند در آينده اي نزديك ، اعضائي مفيد به حال خود و اجتماع باشند ولي افرادي مي شوند خائن، عقده اي، بي بند و بار كه لطمه آن پيش از هر كس متوجه خودشان مي شود
تربيت مذهبي كنترلي براي اخلاق ، ضابطه اي براي حيات فردي و اجتماعي و براي رشـد معنويت است . مذهب مي تواند تقويت كننده جنبه فراخود يا وجدان اخلاقي طفل باشد ، زمينه را براي وسعت بخشيدن اطلاعات او فراهم آورد ، حجاب هاي شك و ترديد در سايه آن دريده مي شـود و انسـان به مـراحلي از لحاظ رشد مي رسد كه در سايه استدلال عقلي ميسر نيست .
خانواده محل آسایش و آرامش افراد آن است و در سایه این آرامش روحی وروانی اعضای آن می توانند رشد وتربیت صحیح داشته باشند ، و در پی آن از یک جامعه سالم ، موفق ، فعال و پویا برخوردار شوند .
برای بهرمند شدن از نعمت خانواده سالم وکامل ، ابتدا باغبانان این گلستان یعنی پدر و مادر باید با یکدیگر ارتباط صحیح ودوستانه داشته باشند وغنچه وجود فرزندان را در سایه روابط صحیح وصادقانه شان به گلی شاداب وباطراوت مبدل نمایند ، واین روابط صحیح قطعاً تأثیرخود را دراجتماع هم خواهد گذاشت ، و بر عکس اگر اعضـای خانـواده مرتب به یکدیگر دروغ
می گویند و احساسات و مشکلاتشان را با یکدیگر در میان نمی گزارند ، باعث می شود الگوی غلط را به کودک انتقال دهند ، پس ما والدین باید با صداقت زندگی کنیم تا فرزندانمان که دائماً نظاره گر اعمال و رفتار ما هستند با صداقت باشند .
تضاد بین گفتار و رفتار
از جمله مُهلک ترین گزینه های ضد تربیتی در خانواده تضاد بین گفتار و رفتار می باشد.
هنـگامی که کودکان بی ثبـاتی بزرگـسالان را مشـاهده می کنـند ، یـاد
می گیرندکه می توان به گونه ای صحبت کرد و به گونه ای دیگرعمل نمود .
زمـانی که بزرگـترها متعهد انجام کاری می شـوند و سپس آن را به انجـام
نمی رسانند به وضـوح به کودک می فهمانند که عملی ساخـتن تعهـدات ، ضروری نیست ومی توان نسبت به انجام وظایف بی تفاوت بود .
زن و شوهری که با معیار و ملاکهای دین مبین اسلام زندگی می کنند و نور دیانت و معـنویت بر قلبشان تابیـده است و به پیامبر و خاندانـش عشق
می ورزند و دوست دارند زندگیشان در چهار چوب شریعت مقدس اسلام محفوظ باشد و می خواهند فرزندان و نسلهای سالم داشته باشند ، باید خود و محیط شان را از هر گونه لغزش منزه نمایند .
البته باید ازعان نمود که عوامل متعددى در تربيت و رشد عقلى و جسمى وروحی كودك دخالت دارند ؛ خانه و خانواده ، قانون وراثت ، مـحيـط زندگى و نظم اجتماعى، مدرسه ، فعّاليت گروهى، برگزارى جلسات موعظه وكنفرانس ، دوستان و رفقايى كه كودك با آنها بازى مى كند ،كتاب ، مجلّه و داستانهايى كه مى خواند ، حرفه و هنرى كه پيش گرفته ، نوع حكومت و برنامه هايى كه كودك در برابر آن خاضع است ، معلّم و مربّيانى كه به امر تعليم و تربيت او پرداخته اند و... همگى در تربيت و رشد كودك و رفتار و اخلاق اومؤثّرند .
در ميان عوامل تربيت كودك ، خانواده جايگاه ويژه اى دارد و نقش آن بگونه اى است كه مى تواند ساير عوامل را تحت تاثير قرار دهد .
سیره تربیتی پیامبر اعظم اسلام ص
تأثير پذيرى كودك از رفتارپدر و مادر، تا جايى است كه حتى دراعتقادات
كودك نيز تجلّى مى كند .
پيامبر اسلام ص فرمودند :
«كُلُّ مَوْلُودٍ يُولَدُ عَلَى الْفِطْرَةِ حَتّى يَكُونَ اَبَواهُ يُهَوِّ دانِهِ وَ يُنَصِّرانِهِ»
هر كودكى براساس فطرت (توحيدى) به دنيا مى آيد، و اين پدر و مادرش هستند كه او را يهودى يا نصرانى بار مى آورند .
خانواده، نخستين آموزشگاهى است كه شالوده اخلاقى كودك را بنيانگذاری می کند ومى تواند استعدادهاى درونى كودكان را شكوفا سازد.
ارزشـهاى اخلاقی مانند علاقه به راستى و درستى، تنفر ازدروغ و نادرستی، عزت نفس و شخـصیت ، رشادت و شـهامت ، بخـشش و سخاوت ، میل به
تعاون و همكارى ، علاقه به همنوع و دوست داشتن فضايل و مبارزه با رذايل و ... از طريق محيط خانه و خانواده به كودك آموخته مى شود .
شخـصيت بزرگى همـانند امام على ع با صراحـت به پرورشـهاى دوران
كودكى خود تكيه مى كنـد و از تربيـتهاى عاطفى و عقلى خويـش كه در خردسالى فراگرفته ، سخن مى گويدو به پيامبر1كه مربّى لايق و بزرگوار وى بود، مباهات مى كند و می فرماید :
« شما قرابت مرا با پيامبر 1و منزلت مخصوصی كه نزدآن حضرت داشتم ، بخوبى مى دانيد. طفل خردسالى بودم كه پیـامبر 1مرا در دامن خويـش پرورش داد ، در آغوشـم مى گـرفت ، به سينه خود مى چسباند ،گاهى مرا در استراحتگاه مخصوص خويش جاى مى داد ، بدنش را به بدنم مى چسبانيد و بوى خوش او را استـشمام مى كردم ... من همچون سايـه اى به دنبال آن حضرت حركت مى كردم و او هر روز نكته تازه اى از اخلاق نيك را براى من آشكار می ساخت و به من فرمان مى داد كه از او پيروى كنم».
خلاصه این که خانواده ، نخستين كانون و مدرسه اي است كه فرزند بيشترين روزهاي عمركودكي خود را در آن مي گذراند و از آنجاکه مسلماً بهترين و عاطفی ترین نوع ارتباط در خانواده حاكم است ، این نهال نوپا ثمر خواهد داد .
فرزندان ما نياز به ايمان دارند تا در سايه آن بتوانند خويش را اداره نمايند ، اعتماد به نفس داشته باشند ، آرامش روان پيدا كنند ، و بالاخره به صلاح و رستگاري برسند.
اما قبل از شروع دربحث ابتدا به نقش خانواده در تربيـت كودك از دیدگاه
الهی رسول اعظم و فرزندان بزرگوارش G مى پردازيم .
حضرت علي ع می فرمایند :
قلـب نونهال ، مثـل زمـين خالي مي مـاند كه هـر چـه در آن بكـاري مي پذيرد .
پدر و مادر بايد بكوشند تا پيش از آنكه كودك به صحنه اجتماع وارد شود و الـگوى جديد ، توجّه او را جلـب كند ، وى را تربيت كنند و ارزشـهاى اخلاقى را ملكه او سازند والگوهای مناسب به وی معرفی نمایند .
با توجه به اهميت شگرف وعمیق خانواده و وجود زمينه در فرزند شايسـته است خانواده و والدين در تربيت ديني فرزند بسيار بكوشند .
با روشن شدن نقش اساسى خانواده درتربيت كودك و وظايف پدر ومادر، در قبال فرزندان ، به تبيين عوامل رشد كودك که براساس آن شخصیت دینی و مذهبی کودکان ونوجوانان شکل می گیرد مى پردازيم . |